غزل شمارهٔ ۲۰۵۵
مست شدی عاقبت آمدی اندر میان
مست ز خود میشوی کیست دگر در جهان
عاقبت امر رَست مرغ فلک از قفس
عاقبت امر جَست تیر مراد از کمان
چند زنیم ای کریم طبل تو زیر گلیم
چند کنیم ای ندیم مستی خود را نهان
بازرسید از الست کار برون شد ز دست
فاش بود فاش مست خاصه ز بوی دهان
دارد طامات ما بوی خرابات ما
هست شرابات ما از کف شاهنشهان
جمله اجزای خاک روح شد و جان پاک
عالم خاکش مخوان مایه اکسیر خوان
تو کمری ما میان یا تو میان ما کمر
گر کمری گر میان بیتو مبا گر میان
گاه به دزدی درآ کیسه دل را ببُر
گاه مرا دزد گیر گو که منم پاسبان
گه بربا همچون گرگ بره درویش را
گه سگ بر من گمار هایکنان چون شبان
چون تو ندیدهست کس کس توی ای جان و بس
نادرهای در جهان اسب وفا درجهان
گرچه جهان است عشق جان و جهان است عشق
گرچه نهان است یار هست سَرِ سَر نهان
چشم تو با چشمِ من گفت چه مطمع کسی
هم بخوری قند ما هم ببری ارمغان
هر تن و هر جان که هست خاک تو بودهست مست
غافلشان کردهای زان هوس بینشان
باز چو ناگه کنی سلسلهجنبانیی
شور برآرد به کبر از جهت امتحان
کافر و مؤمن مگو فاسق و محسن مجو
جمله خراب تواند بر همه افسون بخوان
کیست که مست تو نیست عشوهپرست تو نیست
مهره دست تو نیست دست کرم برفشان
سختتر از کوه چیست چونک به تو بنگریست
زنده شد از عشق زیست شهره شد اندر زمان
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مست شدی عاقبت آمدی اندر میان
مست ز خود میشوی کیست دگر در جهان
هوش مصنوعی: سرانجام تو مست شدی و در میانه حضور پیدا کردی. وقتی در مستی هستی، دیگر نمیدانی چه کسی در این جهان وجود دارد.
عاقبت امر رَست مرغ فلک از قفس
عاقبت امر جَست تیر مراد از کمان
هوش مصنوعی: در نهایت، سرنوشت تغییر میکند و آنچه در قفس بود، آزاد میشود. همچنین، آرزوها و خواستهها به مقصد میرسند و محقق میشوند.
چند زنیم ای کریم طبل تو زیر گلیم
چند کنیم ای ندیم مستی خود را نهان
طبل زدن زیر گلیم کنایه است از پنهان کردن چیزی. در قدیم برای کم صدای کردن طبل، گلیم روی آن میکشیدهاند.
بازرسید از الست کار برون شد ز دست
فاش بود فاش مست خاصه ز بوی دهان
هوش مصنوعی: در زمان الست، بازرسی انجام شد و کار از دست خارج شد. این موضوع به وضوح مشخص بود، به خصوص از بوی دهان، که نشانهای از حالت خاص فرد بود.
دارد طامات ما بوی خرابات ما
هست شرابات ما از کف شاهنشهان
هوش مصنوعی: ماجراهای ما بوی میخانه و خوشی را میدهد و نوشیدنیهای ما از دستان شاهان و بزرگان به دست آمده است.
جمله اجزای خاک روح شد و جان پاک
عالم خاکش مخوان مایه اکسیر خوان
هوش مصنوعی: تمام عناصر زمین به روح تبدیل شدند و جان پاکی که در آن است، آن را به نام خاک نخوانید، بلکه آن را مایهای از اکسیر بدانید.
تو کمری ما میان یا تو میان ما کمر
گر کمری گر میان بیتو مبا گر میان
هوش مصنوعی: تو یا در میان ما هستی یا کمر تو در اینجاست. اگر کمر تو باشد، یا در میان ما هستی، بیتو هیچ چیز معنا ندارد.
گاه به دزدی درآ کیسه دل را ببُر
گاه مرا دزد گیر گو که منم پاسبان
هوش مصنوعی: گاهی اجازه بده که دلت را به دست ببرم، گاهی هم به من بگو که من مأمور حفاظت تو هستم.
گه بربا همچون گرگ بره درویش را
گه سگ بر من گمار هایکنان چون شبان
هوش مصنوعی: هر از گاهی مانند گرگی به بره درویش حملهور میشوم و گاهی همچون سگی به من اجازه میدهند که با فریاد بلند، مانند شبان، آرامش را از زندگیام بگیرم.
چون تو ندیدهست کس کس توی ای جان و بس
نادرهای در جهان اسب وفا درجهان
هوش مصنوعی: تو مانند کسی هستی که در این دنیا نظیر نداری و وفاداریات بینظیر است.
گرچه جهان است عشق جان و جهان است عشق
گرچه نهان است یار هست سَرِ سَر نهان
هوش مصنوعی: عشق در واقع زندگی و معنای جهان است و اگرچه محبوب گاهی پنهان به نظر میرسد، اما او همیشه در دل و جان وجود دارد.
چشم تو با چشمِ من گفت چه مطمع کسی
هم بخوری قند ما هم ببری ارمغان
هوش مصنوعی: چشم تو به چشم من چیزی گفت که تو هم بخواهی از شیرینی و خوشی ما سهمی ببری.
هر تن و هر جان که هست خاک تو بودهست مست
غافلشان کردهای زان هوس بینشان
هوش مصنوعی: هر انسانی که روی زمین وجود دارد، از خاک تو به وجود آمده است و این غفلت از حقیقت به خاطر آرزوها و خواستههای بینتیجهای است که آنها را سرگرم کرده است.
باز چو ناگه کنی سلسلهجنبانیی
شور برآرد به کبر از جهت امتحان
هوش مصنوعی: هنگامی که ناگهان حرکت و جنبشی به وجود میآید، شور و هیجان خاصی ایجاد میشود که از روی بزرگمنشی و برای آزمودن دیگران است.
کافر و مؤمن مگو فاسق و محسن مجو
جمله خراب تواند بر همه افسون بخوان
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که نباید به تفاوتهای بین کافر و مؤمن یا فاسق و محسن پرداخته شود. همه ممکن است دچار مشکلات و افسونها شوند، بنابراین بهتر است که از قضاوتهای سخت پرهیز کنیم.
کیست که مست تو نیست عشوهپرست تو نیست
مهره دست تو نیست دست کرم برفشان
هوش مصنوعی: کیست که به جذابت جذب نشده باشد؟ کیست که تسلیم زیباییات نشده باشد؟ هیچ کس نمیتواند از لطف و کرامت تو بیبهره باشد.
سختتر از کوه چیست چونک به تو بنگریست
زنده شد از عشق زیست شهره شد اندر زمان
هوش مصنوعی: سختتر از کوه چیزی وجود ندارد، زیرا زمانی که به تو نگاه میکند، جانی تازه میگیرد و به خاطر عشق به تو معروف و شناخته میشود.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۰۵۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/11/02 18:02
نادر..
مست ز خود میشوی! کیست دگر در جهان....
1399/10/02 09:01
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
با درود و سلام
شماره این غزل
کتاب: کلیات دیوان شمس تبریزی
اثر : مولانا جلال الدین محمد بیخی مولوی
مقدمه: داکتر جواد سلماسی زاده
تصحیح و غلط گیری: کاظم کاظم زاده ایرانشهر - عباس ایمانی
نوبت چاپ: دوم - 1378
چاپ: اقبال
2056 نوشته شده. و در گنجور 2055./ این اشتباه شماست یا چاپ اقبال؟
1399/11/08 15:02
محا
سلام گنجور
ممنون .لذت بردم ازاین پیام الهی
سلام خدا بر مولوی