غزل شمارهٔ ۲۰۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۰۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
در بیت اول "هر روز بامداد سلام علیکما" باید "هر روز بامداد باد سلام و علیک ما " صحیح با شد.
غزل به ظاهر کمی دشوار می نماید اما در پایان با معنی 'جمع بودن' پیام غزل روشن میشود
جلال دین جمع بودن را آرمان خود و همچنین آرمان هستی می داند و آدم را پدیده ای میداند که جمع بودن هستی را ممکن میسازد
آفریدگاری هر لحظه یا به عبارتی هر روز و یا هر صبح حضور می یابد چون شاه و گوهری و بخششی را به هستی پیش کش میکند آن موجودی که همه بخشش های هستی را میتواند در یک جا جمع کند همانا انسان است
و اگر کسی این را باور نکند سنگ خواهد خورد و تبار شیطان است
آنچه که گوهر ها وبخشش ها را در می یابد دل است و آنکه آنرا بکار میگیرد و خرمی می آفریند جان است و آنچه که عقل را مست می کند عشق است و کسی که این بخشش های نو و تازه را نمی فهمد مذهبی کهنه پرست است که آنرا فتنه قلمداد میکند و همواره برایش سئوال برانگیز است
ولی عشق میداند که کهنه و نو و قدیم و جدید در هر لحظه بهم تبدیل میشوند و جای معلومی برای عبادت مانند قبله نداریم، همانگونه که عناصر هر لحظه بهم تبدیل میگردند، انسان جمعیت خود را در خود و در یار خود که آنهم انسان است می یابد و جمعیت در هستی با انسان پیدا میشود و اگر انسان نبود هستی پراکنده بود و پراکندگی هستی نامیده نمی شود و معنی هستی و معنی های دیگر با انسان که سینه صاف دارد پیدا میشوند
سلام
این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 986 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است
می توانید ویدیو و صوت شرح غزل را در آدرسهای زیر پیدا کنید: