گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۱۹

ای ببرده دل تو قصد جان مکن
و آنچ من کردم تو جانا آن مکن
بنگر اندر درد من گر صاف نیست
درد خود مفرستم و درمان مکن
داد ایمان داد زلف کافرت
یک سر مویی ز کفر ایمان مکن
عادت خوبان جفا باشد جفا
هم بر آن عادت بر او احسان مکن
گرچه دل بر مرگ خود بنهاده‌ایم
در جفا آهسته‌تر چندان مکن
عیش ما را مرگ باشد پرده دار
پرده پوش و مرگ را خندان مکن
ای زلیخا فتنه عشق از تو است
یوسفی را هرزه در زندان مکن
چون سر رندان نداری وقت عیش
وعده‌ها اندر سر رندان مکن
نور چشم عاشقان آخر توی
عیش‌ها بر کوری ایشان مکن
نقدکی را از یکی مفلس مبر
از حریصی نقد او در کان مکن
شب روان را همچو استاره مسوز
راه خود را پر ز رهبانان مکن
شمس تبریزی یکی رویی نمای
تا ابد تو روی با جانان مکن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ببرده دل تو قصد جان مکن
و آنچ من کردم تو جانا آن مکن
هوش مصنوعی: ای محبوب، تو دل مرا ربوده‌ای، اما قصد آسیب به جان من را نداشته باش. تلاش‌هایی که من برای تو کرده‌ام، تو نیز انجام نده.
بنگر اندر درد من گر صاف نیست
درد خود مفرستم و درمان مکن
هوش مصنوعی: به دردهای من دقت کن؛ اگر درد تو روشن نیست، من درد خود را رها می‌کنم و به دنبال درمان نمی‌گردم.
داد ایمان داد زلف کافرت
یک سر مویی ز کفر ایمان مکن
هوش مصنوعی: ایمان خود را به خاطر زلف و زیبایی یک کافر به خطر نینداز، حتی اگر آن زیبایی یک تار مو هم باشد.
عادت خوبان جفا باشد جفا
هم بر آن عادت بر او احسان مکن
هوش مصنوعی: محبت و محبت‌ورزی خوبان گاهی به ظاهر به شکلی سخت یا بی‌رحم به نظر می‌رسد، اما در واقع این رفتارها بخشی از عادت‌های آن‌هاست. در نتیجه، اگر کسی به این عادات آشنا نیست، نباید نسبت به آن‌ها نیکی و احسان کند.
گرچه دل بر مرگ خود بنهاده‌ایم
در جفا آهسته‌تر چندان مکن
هوش مصنوعی: هرچند که ما به مرگ خود راضی شده‌ایم، اما از اینکه به ما آسیب بزنی، لطفاً آرام‌تر عمل کن.
عیش ما را مرگ باشد پرده دار
پرده پوش و مرگ را خندان مکن
هوش مصنوعی: زندگی ما وابسته به مرگ است و همانطور که مرگ خود را پنهان می‌کند، نباید بر آن خندید یا آن را بی‌اهمیت دانست.
ای زلیخا فتنه عشق از تو است
یوسفی را هرزه در زندان مکن
هوش مصنوعی: ای زلیخا، این تو هستی که عشق را به فتنه می‌آوری، یوسف را در زندان بی‌سبب imprisoned نکن.
چون سر رندان نداری وقت عیش
وعده‌ها اندر سر رندان مکن
هوش مصنوعی: وقتی که نمی‌توانی با رندان و خوش‌گذران‌ها همراهی کنی، بهتر است که به آنها قول و وعده ندهی.
نور چشم عاشقان آخر توی
عیش‌ها بر کوری ایشان مکن
هوش مصنوعی: ای عشق، لطفا شادی‌های خود را بر چشمان عاشقانی که به تو عشق می‌ورزند و نمی‌توانند تو را ببینند، نپاش.
نقدکی را از یکی مفلس مبر
از حریصی نقد او در کان مکن
هوش مصنوعی: از کسی که پولی ندارد، طلبی نکن و به حرص و طمع خود به دارایی او آسیب نرسان.
شب روان را همچو استاره مسوز
راه خود را پر ز رهبانان مکن
هوش مصنوعی: شب را مانند ستاره بسوزان و راهت را به طرف رهبران نرو.
شمس تبریزی یکی رویی نمای
تا ابد تو روی با جانان مکن
هوش مصنوعی: ای شمس تبریزی، فقط یک بار جلوه‌ای از زیبایی‌ات را نشان بده، تا همیشه تو را با محبوب نادیده نگیرم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۱۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/08/26 12:10
فرهود

رهبان در اینجا یعنی راهزن