غزل شمارهٔ ۲۰۱۶
جان من جان تو جانت جان من
هیچ دیدستی دو جان در یک بدن
ای تن ار بیاو به صد جان زندهای
جان طلب کن جان و لاف تن مزن
دل از این جان برکن و بر وی بنه
ز آنک از این جانی نیاید جان مکن
از قل الروح امر ربی فهم شد
شرح جان ای جان نیاید در دهن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان من جان تو جانت جان من
هیچ دیدستی دو جان در یک بدن
هوش مصنوعی: روح من و روح تو، جان تو و جان من، آیا هیچ وقت دیدهای که دو روح در یک بدن حضور داشته باشند؟
ای تن ار بیاو به صد جان زندهای
جان طلب کن جان و لاف تن مزن
هوش مصنوعی: اگر جسم تو بیروح باشد، حتی با صد جان هم زنده نخواهی بود، بنابراین جان را طلب کن و به تن خود نبال.
دل از این جان برکن و بر وی بنه
ز آنک از این جانی نیاید جان مکن
هوش مصنوعی: دل را از این زندگی رها کن و بر آنچه هست تمرکز کن، زیرا از این زندگی بهدستآمده نیازی به جان گرفتن نیست.
از قل الروح امر ربی فهم شد
شرح جان ای جان نیاید در دهن
هوش مصنوعی: از روح الهی صحبت کن که دستور پروردگار من است و فهم و توضیح جان را به من داده است، ای جان، این موضوع را نمیتوان با کلام بیان کرد.