گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۱۳

ساقیا برخیز و می در جام کن
وز شراب عشق دل را دام کن
نام رندی را بکن بر خود درست
خویشتن را لاابالی نام کن
چرخ گردنده تو را چون رام شد
مرکب بی‌مرکبی را رام کن
آتش بی‌باکی اندر چرخ زن
خاک تیره بر سر ایام کن
مذهب زناربندان پیشه گیر
خدمت کاووس و آذرنام کن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا برخیز و می در جام کن
وز شراب عشق دل را دام کن
هوش مصنوعی: ای ساقی، برخیز و شراب را در پیاله بریز و با نوشیدن شراب عشق، دل مرا گرفتار کن.
نام رندی را بکن بر خود درست
خویشتن را لاابالی نام کن
هوش مصنوعی: برای خود نامی از رندی انتخاب کن و بی‌خیالی را به عنوان ویژگی خود بپذیر.
چرخ گردنده تو را چون رام شد
مرکب بی‌مرکبی را رام کن
هوش مصنوعی: وقتی که دنیا به دور خود در حال چرخش است، تو هم می‌توانی به این دنیا تسلط پیدا کنی و به زندگی‌ات شکل و قاعده‌ای بدهی. پس این قدرت را در خودت پیدا کن و بر وضعیت‌های بی‌نظمی که در زندگی‌ات وجود دارد، تسلط یابی و آن‌ها را سامان ده.
آتش بی‌باکی اندر چرخ زن
خاک تیره بر سر ایام کن
هوش مصنوعی: شجاعت و جسارت را در زندگی به کار ببر و با قدرت بر مشکلات و ناملایمات غلبه کن.
مذهب زناربندان پیشه گیر
خدمت کاووس و آذرنام کن
هوش مصنوعی: به خدمت کاووس و آذر برو و مشغول به کار شو، مثل کسانی که به زنجیر بندگی در آمده‌اند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۱۳ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"تصنیف ساقیا"
با صدای بهزاد (آلبوم شمع و پروانه)

حاشیه ها

1398/04/28 02:06
شهاب الدین شمس

علیرضا قربانی در کنسرتی به عنوان خیام خوانی در کانادا همراه با خانم درصاف حمدانی تونسی دو بیت از این شعر را خوانده و هچون این دو بیت مابین رباعیات خیام خوانده شده و البته شباهت بسیاری هم با رباعیات خیام دارند. همگان فکر میکردند این یک رباعی خیام هست وبنده شخصا یک بار کامل رباعیات خیام را مرور کردم دنبالش.
ساقیا برخیز و می در جام کن
وز شراب عشق دل را رام کن
اتش بی عشقی اندر چرخ زن
خاک تیره بر سر ایام کن.

1399/01/28 13:03

ساقیا برخیز و می در جام کن
در خرابات خراب آرام کن
آتش ناپاکی اندر چرخ زن
خاک تیره بر سر ایام کن
صحبت زنار بندان پیشه‌گیر
خدمت جمشید آذرفام کن
با مغان اندر سفالی باده خور
دست با زردشتیان در جام کن
چون ترا گردون گردان رام کرد
مرکب ناراستی را رام کن
نام رندی بر تن خود کن درست
خویشتن را لاابالی نام کن
خویشتن را گر همی بایدت کام
چون سنایی مفلس خودکام کن
سنایی