گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۰۹

نک بهاران شد صلا ای لولیان
بانگ نای و سبزه و آب روان
لولیان از شهر تن بیرون شوید
لولیان را کی پذیرد خان و مان
دیگران بردند حسرت زین جهان
حسرتی بنهیم در جان جهان
با جهان بی‌وفا ما آن کنیم
هرچ او کرده‌ست با آن دیگران
تا حریف خود ببیند او یکی
امتحان او بیابد امتحان
نی غلط گفتم جهان چون عاشق است
او به جان جوید جفای نیکوان
جان عاشق زنده از جور و جفاست
ای مسلمان جان که را دارد زیان
راه صحرا را فروبست این سخن
کس نجوید راه صحرا را دهان
تو بگو دارد دهان تنگ یار
با لب بسته گشاد بی‌کران
هر که بر وی آن لبان صحرا نشد
او نه صحرا داند و نی آشیان
هر که بر وی زان قمر نوری نتافت
او چه بیند از زمین و آسمان
هر کسی را کاین غزل صحرا شود
عیش بیند زان سوی کون و مکان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نک بهاران شد صلا ای لولیان
بانگ نای و سبزه و آب روان
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده است و ای دختریان، لحن دل‌انگیز نای و طبیعت سبز و آب‌های روان را بشنوید.
لولیان از شهر تن بیرون شوید
لولیان را کی پذیرد خان و مان
هوش مصنوعی: لولی‌ها از شهر تن خارج شوند، اما چه کسی آن‌ها را به خانه و کاشانه‌اش می‌پذیرد؟
دیگران بردند حسرت زین جهان
حسرتی بنهیم در جان جهان
هوش مصنوعی: دیگران از زندگی این دنیا حسرت خورده‌اند، پس ما نیز حسرتی در دل بگذاریم دربارهٔ جهان.
با جهان بی‌وفا ما آن کنیم
هرچ او کرده‌ست با آن دیگران
هوش مصنوعی: ما با این دنیا که وفادار نیست، همانگونه رفتار می‌کنیم که او با دیگران رفتار کرده است.
تا حریف خود ببیند او یکی
امتحان او بیابد امتحان
هوش مصنوعی: تا زمانی که رقیبش را ببیند، او را آزمایش می‌کند و از این آزمایش نتیجه می‌گیرد.
نی غلط گفتم جهان چون عاشق است
او به جان جوید جفای نیکوان
هوش مصنوعی: عالم مانند یک عاشق است که برای رسیدن به کمال و محبت، همواره در پی جستجوی نیکوکاران می‌باشد، حتی اگر این نیکوکاران به او ظلم و ستم کنند.
جان عاشق زنده از جور و جفاست
ای مسلمان جان که را دارد زیان
هوش مصنوعی: عاشق واقعی از سختی‌ها و بی‌رحمی‌ها زنده می‌ماند؛ ای مسلمان، جان کسی که با درد و رنج روبرو نشود، ارزشی ندارد.
راه صحرا را فروبست این سخن
کس نجوید راه صحرا را دهان
هوش مصنوعی: این سخن مانند مانعی عمل کرده و اجازه نمی‌دهد کسی به دنبال مسیر جدیدی برود. در واقع، این گفتار باعث می‌شود که دیگران نتوانند به راحتی از راه خود عبور کنند و آزادی حرکت را از دست بدهند.
تو بگو دارد دهان تنگ یار
با لب بسته گشاد بی‌کران
هوش مصنوعی: تو بگو که چگونه ممکن است دهان کسی که لب‌هایش بسته است، به وسعتی بی‌کران بیانگر احساسات و عشق باشد.
هر که بر وی آن لبان صحرا نشد
او نه صحرا داند و نی آشیان
هوش مصنوعی: هر کس که طعم آن لبان دلنشین را نچشید، نه می‌تواند زیبایی‌های صحرا را بشناسد و نه از آشیانه‌اش خبر دارد.
هر که بر وی زان قمر نوری نتافت
او چه بیند از زمین و آسمان
هوش مصنوعی: هر کسی که نوري از آن ماه (قمر) بر او نتابد، چه چیزی می‌تواند از زمین و آسمان ببیند؟
هر کسی را کاین غزل صحرا شود
عیش بیند زان سوی کون و مکان
هوش مصنوعی: هر فردی که این شعر را بخواند، از دنیای مادی و محدودیت‌های آن لذت خواهد برد و به شادی و خوشی می‌رسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۰۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1389/11/26 20:01
susan

بی حسرت از جهان نرود هیچکس بدر الا شهید عشق به تیر از کمان دوست