غزل شمارهٔ ۲۰۰۸
می بده ای ساقی آخرزمان
ای ربوده عقلهای مردمان
خاکیان زین باده بر گردون زدند
ای می تو نردبان آسمان
بشکن از باده در زندان غم
وارهان جان را ز زندان غمان
تن به سان ریسمان بگداخته
جان معلق میزند بر ریسمان
ترک ساقی گشت در ده کس نماند
گرگ ماند و گوسفند و ترکمان
چون رسید این جا گمانم مست شد
دل گرفته خوش بغلهای گمان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می بده ای ساقی آخرزمان
ای ربوده عقلهای مردمان
هوش مصنوعی: ای ساقی، در این دوران به من شراب بده، زیرا عقلهای مردم در این روزگار گرفتار شده و از دست رفتهاند.
خاکیان زین باده بر گردون زدند
ای می تو نردبان آسمان
هوش مصنوعی: انسانهای خاکی با نوشیدن این شراب، به آسمان دست یافتند. ای شراب، تو مانند نردبانی هستی که ما را به آسمان میبرد.
بشکن از باده در زندان غم
وارهان جان را ز زندان غمان
هوش مصنوعی: از شراب بنوش و از غم دور شو، تا جانت را از زندان اندوه آزاد کنی.
تن به سان ریسمان بگداخته
جان معلق میزند بر ریسمان
هوش مصنوعی: بدن مانند ریسمانی ذوب شده، روح در حال سرگردانی و حرکتی است که روی این ریسمان قرار دارد.
ترک ساقی گشت در ده کس نماند
گرگ ماند و گوسفند و ترکمان
هوش مصنوعی: وقتی که ساقی (معشوق) از ما روی برگرداند، در این ده هیچکس نماند. فقط گرگ و گوسفند و ترکمان (شخصیتها) باقی ماندند.
چون رسید این جا گمانم مست شد
دل گرفته خوش بغلهای گمان
هوش مصنوعی: وقتی به اینجا رسیدم، احساس میکنم که قلبم که غمگین بود، حالا شاد و شنگول شده و بغلهای زیبای خیال در آغوشم است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۰۰۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/04/27 22:06
شمس
به گمان این کوچک، این غزل زیبا ارادت حضرت مولانا را به حضرت ولی عصر نشان میدهد. به خصوص بیت اول که به صراحت به آن اشاره شده است.
سپاس از سایت گنجور