گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۰

نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا
ما زاده قضا و قضا مادر همه‌ست
چون کودکان دوان شده‌ایم از پی قضا
ما شیر از او خوریم و همه در پیش پریم
گر شرق و غرب تازد ور جانب سما
طبل سفر زده‌ست‌، قدم در سفر نهیم
در حفظ و در حمایت و در عصمت خدا
در شهر و در بیابان همراه آن مهیم
ای جان غلام و بندهٔ آن ماه خوش‌لقا
آنجاست شهر کان شه ارواح می‌کشد
آنجاست خان و مان که بگوید خدا‌ «بیا‌»
کوته شود بیابان چون قبله او بوَد
پیش و سپس چمن بود و سرو دلربا
کوهی که در ره آید هم پشت خم دهد
کای قاصدان‌ِ معدن‌ِ اجلال‌، مرحبا
همچون حریر نرم شود سنگلاخ راه
چون او بود قلاوز آن راه و پیشوا
ما سایه‌وار در پی آن مه دوان شدیم
ای دوستان همدل و همراه‌، الصلا
دل را رفیق ما کند آن کس که عذر هست
زیرا که دل سبک بود و چست و تیزپا
دل مصر می‌رود که به کشتیش وهم نیست
دل مکه می‌رود که نجوید مهاره را
از لنگی تن‌ست و ز چالاکی دل‌ست
کز تن نجُست حق و ز دل جُست آن وفا
اما کجاست آن تن همرنگ جان شده
آب و گلی شده‌ست بر ارواح پادشا
ارواح خیره مانده که این شوره‌خاک بین
از حد ما گذشت و ملک گشت و مقتدا
چه جای مقتدا که بدان جا که او رسید
گر پا نهیم پیش بسوزیم در شقا
این در گمان نبود در او طعن می‌زدیم
در هیچ آدمی منگر خوار ای کیا
ما همچو آب در گل و ریحان روان شویم
تا خاک‌های تشنه ز ما بر دهد گیا
بی‌دست و پاست خاک‌ِ جگر‌گرم بهر آب
زین‌رو دوان دوان رود آن آب جوی‌ها
پستان آب می‌خلد ایرا که دایه اوست
طفل نبات را طلبد دایه جا به جا
ما را ز شهر روح چنین جذب‌ها کشید
در صد هزار منزل تا عالم فنا
باز از جهان روح رسولان همی‌رسند
پنهان و آشکار بازآ به اقربا
یاران نو گرفتی و ما را گذاشتی
ما بی‌تو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما
ای خواجه این ملالت تو ز آه اقرباست
با هر کی جفت گردی آنت کند جدا
خاموش کن که همّت ایشان پی توست
تأثیر همّت‌ست تصاریف ابتلا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا
هوش مصنوعی: در این بیت، از شخصی خواسته می‌شود که نام شتر را به زبان ترکی بگوید و همچنین نام بچه‌اش را نیز بیان کند. در نهایت اشاره می‌شود که خود شتر نام بچه‌اش را پیش نام دوا می‌گوید. به عبارت دیگر، این جمله به نوعی به نوعی بازی با کلمات و معانی اشاره دارد.
ما زاده قضا و قضا مادر همه‌ست
چون کودکان دوان شده‌ایم از پی قضا
هوش مصنوعی: ما تحت تأثیر مقدرات و سرنوشت هستیم و این مقدرات همچون یک مادر برای ما به شمار می‌رود. مانند کودکانی هستیم که بی‌وقفه و با شوق در پی سرنوشت خود می‌دویم.
ما شیر از او خوریم و همه در پیش پریم
گر شرق و غرب تازد ور جانب سما
هوش مصنوعی: ما از او بهره‌مند می‌شویم و همه در برابر او حرکت می‌کنیم، حتی اگر در شرق یا غرب به راه بیفتیم یا به سمت آسمان برویم.
طبل سفر زده‌ست‌، قدم در سفر نهیم
در حفظ و در حمایت و در عصمت خدا
هوش مصنوعی: سفر آغاز شده است، قدم به راه می‌گذاریم و در پناه خدا، از حمایت و حفاظت او برخورداریم.
در شهر و در بیابان همراه آن مهیم
ای جان غلام و بندهٔ آن ماه خوش‌لقا
هوش مصنوعی: در شهر و بیابان، همیشه با آن محبوب هستم. ای جان، من غلام و بندهٔ آن ماه زیبا و دلنواز هستم.
آنجاست شهر کان شه ارواح می‌کشد
آنجاست خان و مان که بگوید خدا‌ «بیا‌»
هوش مصنوعی: شهر آنجا است که روح‌های پاک در آن زندگی می‌کنند و جایی است که خداوند فرمان می‌دهد «بیا» و به این ترتیب، به معنا و حضور او اشاره می‌شود.
کوته شود بیابان چون قبله او بوَد
پیش و سپس چمن بود و سرو دلربا
هوش مصنوعی: بیابان کوتاه می‌شود هنگامی که قبله او در پیش است و سپس چمن و سرو زیبا به وجود می‌آید.
کوهی که در ره آید هم پشت خم دهد
کای قاصدان‌ِ معدن‌ِ اجلال‌، مرحبا
هوش مصنوعی: کوهی که در مسیر قرار می‌گیرد، حتی اگر خم شود، نشان از عظمت و اهمیت آن دارد. ای پیام‌رسانانِ مقام و بزرگی، خوش آمدید.
همچون حریر نرم شود سنگلاخ راه
چون او بود قلاوز آن راه و پیشوا
هوش مصنوعی: در راه سخت و سنگلاخ، کسی که رهبری می‌کند و با لطافت و مهارت خود، آن راه را نرم و آسان می‌سازد، مانند حریر است که به نرمی بر روی زمین حرکت می‌کند.
ما سایه‌وار در پی آن مه دوان شدیم
ای دوستان همدل و همراه‌، الصلا
هوش مصنوعی: ای دوستان همدل و همراه، ما همچون سایه در پی آن معشوقه دویده‌ایم.
دل را رفیق ما کند آن کس که عذر هست
زیرا که دل سبک بود و چست و تیزپا
هوش مصنوعی: آدمی که دل را به خود جذب می‌کند، کسی است که از ما عذرخواهی می‌کند؛ چون دل وقتی سبک و آزاد است، سریع‌تر و چابک‌تر حرکت می‌کند.
دل مصر می‌رود که به کشتیش وهم نیست
دل مکه می‌رود که نجوید مهاره را
هوش مصنوعی: دل مصر به سمت کشتارگاه می‌رود بدون هیچ ترسی، و دل مکه به سمت جایی می‌رود که در پی مهار کردن نیست.
از لنگی تن‌ست و ز چالاکی دل‌ست
کز تن نجُست حق و ز دل جُست آن وفا
هوش مصنوعی: این بیت به ارتباط میان جسم و روح اشاره دارد. می‌گوید که اگرچه جسم انسان محدودیت‌هایی دارد و ممکن است دچار نواقص باشد، اما دل و روح او می‌تواند در پی حقیقت و وفا باشد. به عبارتی، وفاداری و خوبی واقعاً از جان و دل آدمی نشأت می‌گیرد، نه فقط از جسم.
اما کجاست آن تن همرنگ جان شده
آب و گلی شده‌ست بر ارواح پادشا
هوش مصنوعی: اما کجاست آن انسانی که به روح و جانش رنگ عوض کرده و از خاک و گل به وجود آمده است؟
ارواح خیره مانده که این شوره‌خاک بین
از حد ما گذشت و ملک گشت و مقتدا
هوش مصنوعی: روح‌ها حیرت‌زده‌اند که این سرزمین خشک و بی‌حاصلی که در آن هستیم، از مرز وجود ما فراتر رفته و به سرزمین پادشاهی و رهبری تبدیل شده است.
چه جای مقتدا که بدان جا که او رسید
گر پا نهیم پیش بسوزیم در شقا
هوش مصنوعی: هیچ‌گاه نمی‌توانیم به مقام رفیع او دست یابیم؛ اگر قدمی فراتر از او بگذاریم، با درد و رنج مواجه خواهیم شد.
این در گمان نبود در او طعن می‌زدیم
در هیچ آدمی منگر خوار ای کیا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ما نباید به کسی یا چیزی طعنه بزنیم یا قضاوت کنیم، زیرا ممکن است آنچه که در دید ماست عمیق‌تر و پیچیده‌تر از آن باشد که تصور می‌کنیم. به عبارت دیگر، در یک شخص یا وضعیت نباید به سطح ظاهری اکتفا کرد و نسبت به آن قضاوت کرد.
ما همچو آب در گل و ریحان روان شویم
تا خاک‌های تشنه ز ما بر دهد گیا
ما همچون آب در سبزه و گل‌ها روان شویم تا خاک‌های تشنه، سبزه و گل بدمند.
بی‌دست و پاست خاک‌ِ جگر‌گرم بهر آب
زین‌رو دوان دوان رود آن آب جوی‌ها
هوش مصنوعی: بی‌دست و پا، زمین داغ و سوزان، به خاطر آب، در حال دویدن است و آن آب به سمت جوی‌ها می‌رود.
پستان آب می‌خلد ایرا که دایه اوست
طفل نبات را طلبد دایه جا به جا
هوش مصنوعی: پستان آب را به شیری تشبیه کرده‌اند که دایه‌ای برای کودکی است. در اینجا اشاره به این دارد که وجود شیر، نعمت و نیازهایی را برای موجودات زنده فراهم می‌کند. به نوعی، هر نیاز و غذایی که در زندگی وجود دارد، همانند دایه‌ای است که برای پرورش و رشد موجودات فراهم‌کنندهٔ منابع لازم است.
ما را ز شهر روح چنین جذب‌ها کشید
در صد هزار منزل تا عالم فنا
هوش مصنوعی: ما را از شهر روح به سمت خود کشید و در مسیر صد هزار منزل قرار داد تا به دنیای زودگذر برسیم.
باز از جهان روح رسولان همی‌رسند
پنهان و آشکار بازآ به اقربا
هوش مصنوعی: روح پیامبران بار دیگر به سمت ما می‌آید، هم به شکل آشکار و هم به شکل پنهان. بازگشت آنها به سوی نزدیکان و عزیزانشان است.
یاران نو گرفتی و ما را گذاشتی
ما بی‌تو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما
هوش مصنوعی: دوستان جدیدی پیدا کردی و ما را تنها گذاشتی. ما بدون تو حال خوشی نداریم، حتی اگر تو خوشحال باشی.
ای خواجه این ملالت تو ز آه اقرباست
با هر کی جفت گردی آنت کند جدا
هوش مصنوعی: ای دوست، این ناراحتی و دل‌تنگی تو به زودی به پایان می‌رسد. هر کس که در کنار تو باشد، به زودی به تو نزدیک می‌شود و تو را ترک نمی‌کند.
خاموش کن که همّت ایشان پی توست
تأثیر همّت‌ست تصاریف ابتلا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که برای رسیدن به مقصود و خواسته‌های خود، باید تلاش و سخت‌کوشی دیگران را نادیده بگیری و در عوض بر روی خودت و اراده‌ات تمرکز کنی. تاثیر این اراده و تلاش بر روی تجربیات و چالش‌هایی که در زندگی با آن‌ها مواجه می‌شوی، بسیار مهم است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/04/11 17:07
نادر..

.. کجاست آن تنِ همرنگ جان شده!؟..

1396/05/26 15:07
Tajalli

Salaam,
Dar waghe naame shotor be zabane Turki "Deve" astesh. Ein ra midanestam ama bachae shotor raa be zabane Turki "Köşek" ve "Kürük" ve ham ba surate naader "şütürpeçe" ham migoyand. Soale man dar moorede mesrae dovvom beyte avval astesh ke man manaei ein raa nafahmidam.

1396/07/13 14:10
ذضا عبدی

دوا در مصرع دوم بیت اول به معنی دوان است.

1396/08/16 14:11

این شعر جندان با سبک مولانا هماهنگ نیست

1398/11/15 01:02
قرا داغلی

سلام
"دوا" در مصرع اول بیت اول کلمه ای تورکی(دَوَ) به معنی شتر می باشد چنان که در خود مصرع مولوی ب صراحت اشاره کرده است: نام شتر در تُرکی چه بود؟ بگو دوا(دَوَ).

1398/11/15 01:02
قره داغلی

سلام
"دَوا" در مصرع اول بیت اول کلمه ای تُرکی(دَوَ) به معنی شتر می باشد چنان که در این مصرع، مولوی به صراحت اشاره کرده است: نام شتر در تُرکی چه بود؟ بگو دَوا(دَوَ).

1402/08/28 13:10
مسافر

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 984 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

aparat

parvizshahbazi