گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۹۶

چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان
چه خیالات دگر مست درآید به میان
گرد بر گرد خیالش همه در رقص شوند
وان خیال چو مه تو به میان چرخ زنان
هر خیالی که در آن دم به تو آسیب زند
همچو آیینه ز خورشید برآید لمعان
سخنم مست شود از صفتی و صد بار
از زبانم به دلم آید و از دل به زبان
سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست
همه بر همدگر افتاده و در هم نگران
همه بر همدگر از بس که بمالند دهن
آن خیالات به هم درشکند او ز فغان
همه چون دانه انگور و دلم چون چرش است
همه چون برگ گلاب و دل من همچو دکان
ز صلاح دل و دین زر برم و زر کوبم
تا مفرح شود آن را که بود دیده جان

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان
چه خیالات دگر مست درآید به میان
هوش مصنوعی: وقتی تصویر تو به ذهنم می‌آید، دل به رقص درمی‌آید و دیگر خیال‌های سرمست و شگفت‌انگیز هم به جمع می‌آیند.
گرد بر گرد خیالش همه در رقص شوند
وان خیال چو مه تو به میان چرخ زنان
هوش مصنوعی: در گرداگرد تصور او، همه در حالت رقص و شادمانی قرار می‌گیرند و آن خیال مانند ماهی درخشان، در وسط چرخش‌ها و حرکت‌ها برمی‌ذرخشد.
هر خیالی که در آن دم به تو آسیب زند
همچو آیینه ز خورشید برآید لمعان
هوش مصنوعی: هر تصوری که در آن لحظه به تو صدمه بزند، مانند نوری است که از خورشید بر روی آینه منعکس می‌شود و می‌درخشد.
سخنم مست شود از صفتی و صد بار
از زبانم به دلم آید و از دل به زبان
هوش مصنوعی: حرف‌هایم به شدت تحت تأثیر یک ویژگی خاص قرار می‌گیرد و بارها کلماتی که از دهانم می‌آید، ابتدا در دلم احساس می‌شود و سپس به زبانم می‌رسد.
سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست
همه بر همدگر افتاده و در هم نگران
هوش مصنوعی: کلام من پر از شادی و عشق است، دلم هم از احساسات خوشحالی پر شده و اندیشه‌ام نیز تحت تأثیر توست. همه این احساسات به هم گره خورده و در یکدیگر غرق شده‌اند.
همه بر همدگر از بس که بمالند دهن
آن خیالات به هم درشکند او ز فغان
هوش مصنوعی: همه به خاطر اینکه مدام با هم حرف می‌زنند، آن تفکرات و ایده‌ها به هم برخورد می‌کنند و ممکن است این برخوردها باعث بروز مشکلاتی شود.
همه چون دانه انگور و دلم چون چرش است
همه چون برگ گلاب و دل من همچو دکان
هوش مصنوعی: همه مانند دانه‌های انگور هستند و دل من مانند سرمازده‌ای در آنجاست. همه مثل برگ گلاب هستند و دل من مانند مغازه‌ای است که در آن رویدادها و احساسات در حال جریانند.
ز صلاح دل و دین زر برم و زر کوبم
تا مفرح شود آن را که بود دیده جان
هوش مصنوعی: من از خوبی دل و دین ثروت به دست می‌آورم و آن را به کار می‌زنم تا خوشحال شوم کسی که با چشم جان خود می‌بیند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۹۹۶ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۹۹۶ به خوانش مریم جوزی
غزل شمارهٔ ۱۹۹۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/12/22 14:02
امیرحسین وفایی

در بیت پنجم به جای خیالات وازه ی صفتهای زیباتره.صفتهای تو مست.
پیشنهاد میکنم به اهنگ این شعر که استاد شهرام ناظری در آلبوم شعر و عرفان خوندن گوش بدید.واقعا زیباست.

1391/12/22 14:02
امیرحسین وفایی

در انتهای بیت اول زمیان درست است
در ابتدای مصرع دوم بیت پنجم همه در همدگر درست است.

1398/06/08 00:09
حمزه

در بیت هفتم باید مصرع اول این گونه باشد:
همه چون دانه انگور و دلم چون چرخشت

1401/04/13 20:07
حمید عبداللهی

شگفت انگیزترین شاعر بشریت!