غزل شمارهٔ ۱۹۶۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۹۶۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
2 نکته در باره ... نقل قول میکنم فهم و هضم ان با خواننده است البته واضح است بر اهل دل!
شمس الدین ملکداد تبریزی در " مقالات شمس" میگوید :
او (مولانا) میپندارد من اویم ولی من او نیستم !
مولانا در بیتی میگوید : اشارتی که نمودی به شمس
تبریزی نظر به جانب ما کن غفور و غفارم !؟
حافظ میگوید : لطیفه ایست نهانی کزو عشق خیزد !
شاید بتون گفت غزلی نباشد که بیش تر از این از شمس توصیف شده باشد و مقامی بر تر از این برای او قائل شده باشد. جلال دین با این توصیفهای فراوان از شمس چندین منظور دارد، اول اینکه مطلبی حقیقی و راست را با خلوص و صداقت بیان میکند و آن اینکه شمس براستی گوهری یگانه بوده است که جلال دین فرصت تماشی آن را پیدا میکند
دوم آنکه اگر چه شمس به دست افراد پلیدی کشته میشود ولی شمس کشته شدنی نیست زیرا دوستی چون جلال دین دارد که هر روز او را از دیروز زنده تر میکند و این کار را تا ابد ادامه میدهد زیرا توانائی آن ر ا در خود میبیند و این توانائی را شمس در او ایجاد کرده است، و دیگر اینکه اگر یک انسانی به مقامی بالا دست یابد، همه انسانها را با خود به بالا میکشد و این بزرگی نصیب انسان بطور کلی میشود. چون این حقیقت به اثبات میرسد که انسان میتواند بزرگ شود، و مطلب اخر اینکه یک بزرگیای در انتظار انسان است که همه بزرگیهای دیگر در برابر آن ناچیز است، از جمله بزرگی شاهی و زمینی و بزرگی افسانهای و اسطوره زیرا شمس یک انسان واقعی بوده است نه افسانه ای
به باور جلال دین انسان میتواند به بالاترین مقام هستی برسد و سر تر از همه موجودات گردد و این را شمس برای او به اثبات رسانده است و او به این باور قلبن دست یافته است و این زیباترین پیامی است که از جانب جلال دین به انسان ارزانی میگردد

مولانا