گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۶۲

یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من
بر کنار چشمه خفته در میان نسترن
حلقه کرده دست بسته حوریان بر گرد او
از یکی سو لاله زار و از یکی سو یاسمن
باد می زد نرم نرمک بر کنار زلف او
بوی مشک و بوی عنبر می رسید از هر شکن
مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار
چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن
ز اول این خواب گفتم من که هم آهسته باش
صبر کن تا باخود آیم یک زمان تو دم مزن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من
بر کنار چشمه خفته در میان نسترن
هوش مصنوعی: دیشب خواب یار خود را دیدم، ای برادر. او را در کنار چشمه، در میان گل‌های نسترن خوابیده یافتم.
حلقه کرده دست بسته حوریان بر گرد او
از یکی سو لاله زار و از یکی سو یاسمن
هوش مصنوعی: دختران زیبای بهشتی دست‌های خود را دور او حلقه کرده‌اند، و از یک طرف گل‌های لاله و از طرف دیگر گل‌های یاسمن به چشم می‌خورد.
باد می زد نرم نرمک بر کنار زلف او
بوی مشک و بوی عنبر می رسید از هر شکن
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی به آرامی بر کناره‌های موهای او می‌وزید و عطر دل‌انگیز مشک و عنبر از هر شکاف و پیچ مو به مشام می‌رسید.
مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار
چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن
هوش مصنوعی: باد مست و شگفت‌انگیز، زلف یار را از روی او برمی‌دارد، مانند چراغی که اگر از او دور شود، تاریکی را پیش می‌آورد.
ز اول این خواب گفتم من که هم آهسته باش
صبر کن تا باخود آیم یک زمان تو دم مزن
هوش مصنوعی: از ابتدای این خواب به تو گفتم که آرام باش و صبر کن تا زمانی بیاد که خودم به وضعیت بهتر برگردم و تو در این میان حرفی نزن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۹۶۲ به خوانش عندلیب