غزل شمارهٔ ۱۹۴۳
می گزید او آستین را شرمگین در آمدن
بر سر کویی که پوشد جانها حله بدن
آن طرف رندان همه شب جامهها را می کنند
تا ببینی روز روشن ما و من بیما و من
رومیانش جامه دزد و زنگیانش جامه دوز
شاد باش ای جامه دزد و آفرین ای جامه کن
سرفرازی کار شمع و سرسپاری کار او
شرط باشد هر دو کارش هر کی شد شمع لگن
در سپردن هر کی زودتر در فروزش بیشتر
سر بنه در زیر پای و دستکی بر هم بزن
چون درآرد ماه رویی دست خود در گردنت
ترک کن سالوس را تو خویش را بر وی فکن
تا بریزی و برویی آن زمان در باغ او
روی گل بر روی گل هم یاسمن بر یاسمن
عاشقان اندرربوده از بتان روبندها
زانک در وحدت نباشد نقشهای مرد و زن
بر سر گور بدن بین روحها رقصان شده
تا بدیده صد هزاران خویشتن بیخویشتن
زلف عنبرسای او گوید به جان لولیان
خیز لولی تا رسن بازی کنیم اینک رسن
مرتضای عشق شمس الدین تبریزی ببین
چون حسینم خون خود در زهر کش همچون حسن
غزل شمارهٔ ۱۹۴۲: من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهانغزل شمارهٔ ۱۹۴۴: چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می گزید او آستین را شرمگین در آمدن
بر سر کویی که پوشد جانها حله بدن
هوش مصنوعی: او با شرم به آستین خود دست میزند و به محلهای میآید که در آنجا روحها لباس جسم را به دوش دارند.
آن طرف رندان همه شب جامهها را می کنند
تا ببینی روز روشن ما و من بیما و من
هوش مصنوعی: در آن سو، رندان شبها به کار خود مشغولند و به گسترش رازها و مسائل پنهان میپردازند تا در روز روشن، رازهای ما و تو را نمایان کنند.
رومیانش جامه دزد و زنگیانش جامه دوز
شاد باش ای جامه دزد و آفرین ای جامه کن
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به تضاد و تفاوت پرداخته شده است. یکی از شخصیتها جامهای را میدزدد و دیگری لباس را میدوزد. در نهایت، نویسنده به هر دو شخصیت به نوعی تبریک گفته و از آنها خواسته است که شاد باشند. این میتواند به معنای این باشد که هر کس در دل خود نقش و کارهایی دارد که در اجتماع به شکلهای مختلفی نمود پیدا میکند.
سرفرازی کار شمع و سرسپاری کار او
شرط باشد هر دو کارش هر کی شد شمع لگن
هوش مصنوعی: شمع برای روشنایی و زیبایی وجود دارد و باید در برابر آتش، آرام و با وقار بماند. در عوض، اگر کسی به شمع خدمت کند و او را به خوبی نگهداری کند، نشاندهنده تواضع و فداکاری اوست. بنابراین، هر دو باید با هم هماهنگ باشند: شمع باید روشنایی بدهد و کسی که به او خدمت میکند، باید به او احترام بگذارد و به خوبی از او مراقبت کند.
در سپردن هر کی زودتر در فروزش بیشتر
سر بنه در زیر پای و دستکی بر هم بزن
هوش مصنوعی: هر کسی که زودتر در کار خود پیشرفت کند، باید با تلاش و پشتکار بیشتر، زیر پایش را محکم کند و با همت و همکاری دیگران، به اهدافش دست یابد.
چون درآرد ماه رویی دست خود در گردنت
ترک کن سالوس را تو خویش را بر وی فکن
هوش مصنوعی: اگر کسی با چهرهی زیبا و دلربا به سمت تو بیاید، باید خود را از نیرنگ و تظاهر دور کنی و به او اعتماد کنی.
تا بریزی و برویی آن زمان در باغ او
روی گل بر روی گل هم یاسمن بر یاسمن
هوش مصنوعی: وقتی که تو بیفتی و بروی، در آن زمان در باغ او، گلها بر روی هم رفته و یاسمنها نیز در کنار هم قرار دارند.
عاشقان اندرربوده از بتان روبندها
زانک در وحدت نباشد نقشهای مرد و زن
هوش مصنوعی: عاشقان در نزد محبوبان خود پنهان شدهاند، زیرا در واقعیت واحد، تفاوتی بین مردان و زنان وجود ندارد.
بر سر گور بدن بین روحها رقصان شده
تا بدیده صد هزاران خویشتن بیخویشتن
هوش مصنوعی: در اطراف قبر، بدنها نظارهگر هستند و ارواح در حال رقص و شادمانیاند، گویی که صدها هزار نفر از خود بیخود شدهاند و هرکدام به نوعی وجود خود را بازمییابند.
زلف عنبرسای او گوید به جان لولیان
خیز لولی تا رسن بازی کنیم اینک رسن
هوش مصنوعی: موهای خوشبو و زیبای او به لولیهای رقصان میگوید: ای لولی، بیا و از این رسن بازی کنیم، که اکنون اینجا رسن آماده است.
مرتضای عشق شمس الدین تبریزی ببین
چون حسینم خون خود در زهر کش همچون حسن
هوش مصنوعی: امید عاشقانهای دارم که مانند حسین، جانم را فدای عشق کنم و مانند حسن در سختیها و تلخیها باقی بمانم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۹۴۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/07/29 21:09
نازبانو
، حضرت مولانا شمس را به علی مرتضی (ع) و خودش را به فرزندان گرانقدر ایشان تشبیه زیبایی کرده اند
1394/07/29 22:09
ناشناس ناشناس
ناز بانو،
نمی دانستم
این جامه دزد ، جامه کن که چون ماهرویی می یافت خویش بر وی می افکند و روبند بر می گرفت ، تا بدین پایه گستاخ بوده است.
سپاس از روشنگریتان.