غزل شمارهٔ ۱۹۲
بشکن سبو و کوزه ای میرآب جانها
تا وا شود چو کاسه در پیش تو دهانها
بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها
تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحانها
ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکن
مگذار کان مزور پیدا کند نشانها
ور جادویی نماید بندد زبان مردم
تو چون عصای موسی بگشا برو زبانها
عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشتر
چون آینهست خوشتر در خامشی بیانها
غزل شمارهٔ ۱۹۱: بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود راغزل شمارهٔ ۱۹۳: جانا قبول گردان این جست و جوی ما را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1396/02/10 07:05
Reza
خواهش میکنم از عوامل سایت این شعر رو کامل به زبان امروزی در پاسخ به این حاشیه بنویسند مرسی از سایت خوبتون
1396/06/19 11:09
رضا
آب درون کوزه است چنان که جان است درون تن.
میراب کسی که آب دارد و آب می دهد که همانا جان دارد و جان می دهد اما کوزه را دهانه کوچک است باید آن را شکست تا مانند کاسه گشاده گردد و روح پذیر.
در امتحان عشق عقل رفوزه است و راه قبولی بی هشیست (بر گیجگاه ما زن)
1396/07/24 20:09
حاتم کرمانشاهی
در این بیت:
بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها/
تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحانها.
گیجی اول صفت فاعلی به معنی "گیج کننده" اما گیجی دوم اسم مصدر است به معنی "گیج بودن"