غزل شمارهٔ ۱۹۰۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۹۰۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
در این غزل کوتاه مقام انسان نه تنها از همه چیز در عالم برتر شمرده میشود
بلکه اصلا بجز انسان عاشق و شیرین سخن و بالاتر از همه شمس هیچ چیز دیگری ارزشمند نیست
این عالم سر چشمهای دارد که عدم نام دارد و آنچه از این دریا به هستی راه میابد مانند کف آن دریاست اما مرواریدها هم پیدا میشوند
آنچه مورد توجه خاص است بکار گرفتن کلمه ایران در سخن جلال دین است شاید تنها همین یکبار است
ولی خوشایند بخصوص ترکیب ایران و توران که پیشینه شاهنامهای و اسطورهای درد
دوست محترم ، مولانا ایران و توران یا همان ترکستان را به کف تشبیه کرده است
درست است ولی کف اینجا بی ارزش نیست کف موج دریای عدم است نه کف معمولی
از این موجند شیرین گشته شوران
ما ایرانیان بدون اینکه هیچ تحقیق و تعقلی کنیم در مورد هرچیز به چواب و باسخ اماده آن که در مغزمان ذخیره شده رجوع میکنیم، کف در اینجا به بدن فانی بشر اشاره دارد که در تمام بشر مانند هم است، مثل انسان و یا آدمیان و ما ابتدا باید بدانیم انسانیم یا آدمیم؟ چون طبق قرآن و کتاب مقدس، انسان از بدن خود جز در جنگ و جدل و تکبر استفاده نمیکنند و نهایتأ خواهند مرد.....اما آدمیان از بدنشان بعنوان نردبان استفاده می کنند و با پرورش عقل در ذهنشان، نفس و شخصیتی منحصر بفرد برای خود خلق می کندد و چون آترا با خداوند صلح کنند، هرگز نخواهند مرد
پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است؟ (86:5)
ما انسان را از نطفه ای مختلط (حیوان و آدم) آفریدیم (76:2)
پدری (حیوان) که «انسان» را به وجود آورد (90:3)
کشته باد «انسان»، چه بی عقل و ناسپاس است (80 :17)
«انسان» بیش از هر چیز سرِ جنگ وجدال دارد (18 :54)
قطعاً انسان ظالم ناسپاس است... ابراهیم34
و انسان همواره بخیل است... اسراء
براستی انسان ستمگری نادان بود... احزاب
و انسان میگوید:آیا وقتی (از نظر جسمی) بمیرم، به راستی زنده بیرون آورده میشوم؟مریم 67
و ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند، و ما از شاهرگ به او نزدیکتریم.... ق 16
سپس انسان بعد از این قطعاً خواهد مُرد (23:15)
خوشا به خال آنکه همه چیز را میداند و از پیش خواندهاست و انتظاری هم از هیچ کس دیگری ندارد که هیچ، پشیزی هم آدمها بویژه ایرانیها را نمیبیند، جای تعجب اینجاست که چرا در آسمان شعر و عرفان پرسه میزند آنهم در آسمان پر خطر جلالدینی که خدایش شمس است و بالاتر از خدا میرود
که در عشقت همیسوزند حوران
درود بر شما
بنظر حقیر برداشت جناب شیخی از کف وعدم کاملا درسته و جای بحث ومناقشه نداره وبنده با ایشان هم عقیدهام.
شاد باشید

مولانا