گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۰

با آن که می‌رسانی، آن بادهٔ بقا را
بی تو نمی‌گوارد، این جام باده ما را
مطرب قدح رها کن، زین گونه ناله‌ها کن
جانا یکی بها کن، آن جنس بی‌بها را
آن عشق سلسلت را، وان آفت دلت را
آن چاه بابلت را، وان کان سحرها را
بازآر بار دیگر، تا کار ما شود زر
از سر بگیر از سر، آن عادت وفا را
دیو شقا سرشته، از لطف تو فرشته
طغرای تو نبشته، مر مُلکت صفا را
در نورت ای گزیده، ای بر فلک رسیده
من دم به دم بدیده، انوار مصطفا را
چون بسته گشت راهی، شد حاصلِ من آهی
شد کوه همچو کاهی، از عشق کهربا را
از شمس دین چون مه، تبریز هست آگه
بشنو دعا و گه گه، آمین کن این دعا را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با آن که می‌رسانی، آن بادهٔ بقا را
بی تو نمی‌گوارد، این جام باده ما را
با وجود این که اکسیر زندگانی را به من رساندی، نوشیدن آن بدون حضور تو لذتی ندارد
مطرب قدح رها کن، زین گونه ناله‌ها کن
جانا یکی بها کن، آن جنس بی‌بها را
هوش مصنوعی: ای مطرب، دست از شراب‌نوشی بردار و به خاطر دل ما ناله نکن. عزیزم، یک بار برای همیشه، به چیزی که ارزشی ندارد بها نده.
آن عشق سلسلت را، وان آفت دلت را
آن چاه بابلت را، وان کان سحرها را
هوش مصنوعی: عشقی که تو را به هم پیوسته است و آن درد و آزار قلبت، نیز چاه بابل که تو را در خود فرو برده و سحر و جادوهایی که در آنجا وجود دارد.
بازآر بار دیگر، تا کار ما شود زر
از سر بگیر از سر، آن عادت وفا را
هوش مصنوعی: بار دیگر برگرد و به ما کمک کن تا کارهای‌مان به سرانجام برسد. از ابتدا، آن عادت وفاداری‌ات را از سر بگیر و دوباره شروع کن.
دیو شقا سرشته، از لطف تو فرشته
طغرای تو نبشته، مر مُلکت صفا را
هوش مصنوعی: دیو شقا در کار است، اما لطف تو به آن فرشته‌ای مانند طغرا یا نشان تو که زیبایی و صفای کشور را توصیف می‌کند.
در نورت ای گزیده، ای بر فلک رسیده
من دم به دم بدیده، انوار مصطفا را
هوش مصنوعی: ای نور من، تو که بر بالای آسمان‌ها رفته‌ای، من هر لحظه و هر دم، نورهای الهی را مشاهده می‌کنم.
چون بسته گشت راهی، شد حاصلِ من آهی
شد کوه همچو کاهی، از عشق کهربا را
هوش مصنوعی: وقتی راهی برای من بسته شد، به جای آنکه به چیزی بزرگ تبدیل شوم، تنها حسرت و آهی عمیق به دست آوردم. عشق، آنقدر قوی است که می‌تواند چیزهای بزرگ را کوچک کند.
از شمس دین چون مه، تبریز هست آگه
بشنو دعا و گه گه، آمین کن این دعا را
هوش مصنوعی: شمس دین، مانند ماه در شهر تبریز می‌درخشد. بیندیش و نیکو دعا کن، و در فرصت‌های مناسب بگو "آمین" برای آن دعا.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۹۰ به خوانش سیدمصطفی شجاعی
غزل شمارهٔ ۱۹۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1396/10/08 17:01
نگاه

در نورت ای گزیده، ای بر فلک رسیده
در مصرع فوق عدم وجود فاصله ی مناسب بین گزیده و ای در متن ارائه شده در گنجور باعث بد خوانی و بدفهمی می شود. لطف بفرمایید اصلاح کنید. سپاسگزارم.