غزل شمارهٔ ۱۸۸۳
بی او نتوان رفتن بیاو نتوان گفتن
بی او نتوان شستن بیاو نتوان خفتن
ای حلقه زن این در در باز نتان کردن
زیرا که تو هشیاری هر لحظه کشی گردن
گردن ز طمع خیزد زر خواهد و خون ریزد
او عاشق گل خوردن همچون زن آبستن
کو عاشق شیرین خد زر بدهد و جان بدهد
چون مرغ دل او پرد زین گنبد بیروزن
این باید و آن باید از شرک خفی زاید
آزاد بود بنده زین وسوسه چون سوسن
آن باید کو آرد او جمله گهر بارد
یا رب که چهها دارد آن ساقی شیرین فن
دو خواجه به یک خانه شد خانه چو ویرانه
او خواجه و من بنده پستی بود و روغن
غزل شمارهٔ ۱۸۸۲: آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تنغزل شمارهٔ ۱۸۸۴: آن ساعد سیمین را در گردن ما افکن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی او نتوان رفتن بیاو نتوان گفتن
بی او نتوان شستن بیاو نتوان خفتن
هوش مصنوعی: بدون او نمیتوان رفت، بدون او نمیتوان صحبت کرد، بدون او نمیتوان شست و بدون او نمیتوان خوابید.
ای حلقه زن این در در باز نتان کردن
زیرا که تو هشیاری هر لحظه کشی گردن
هوش مصنوعی: ای حلقه زن، این در را باز نکن چرا که تو آگاه هستی و هر لحظه بار سنگینی را تحمل میکنی.
گردن ز طمع خیزد زر خواهد و خون ریزد
او عاشق گل خوردن همچون زن آبستن
هوش مصنوعی: بسیاری از انسانها به خاطر طمع و حرص، دچار جنایت و ظلم میشوند. آنان مانند زنی هستند که در انتظار به دنیا آوردن فرزندش، عشق و اشتیاق بیشتری پیدا میکند.
کو عاشق شیرین خد زر بدهد و جان بدهد
چون مرغ دل او پرد زین گنبد بیروزن
هوش مصنوعی: عاشق واقعی حاضر است برای محبوب خود تمام هستیاش را فدای کند، همانطور که مرغی که در قفسی بدون در گرفتار شده، بیحساب و کتاب به خاطر عشقش جانش را میدهد.
این باید و آن باید از شرک خفی زاید
آزاد بود بنده زین وسوسه چون سوسن
هوش مصنوعی: بنده باید از محدودیتها و وسوسههای پنهان رهایی یابد و مانند گل سوسن خالص و آزاد باشد.
آن باید کو آرد او جمله گهر بارد
یا رب که چهها دارد آن ساقی شیرین فن
هوش مصنوعی: کسی که میتواند همگان را با جلوههای زیبای خود تحت تأثیر قرار دهد، در واقع به ما چیزهای ارزشمندی میدهد. ای پروردگار، ما از آن ساقی با شیوههای دلنواز چه چیزهایی میخواهیم!
دو خواجه به یک خانه شد خانه چو ویرانه
او خواجه و من بنده پستی بود و روغن
هوش مصنوعی: دو نفر که یکی صاحب اختیار و دیگری خدمتگزار است، وارد خانهای میشوند که به شدت خراب و بینظم است. در اینجا منزلت و مقام یکی از آنها بسیار بالا و دیگرش در سطح پایینتری قرار دارد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۸۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1401/06/10 21:09
همایون
این غزل ضد عرفانی و مذهبی است و یا وارداتی است و یا به جوانی جلال دین برمیگردد چون نقشی برای انسان قائل نیست فرق عرفان و مذهب این است که عرفان انسان را بالا میبرد و گردن فراز میسازد در مستی و عشق ورزیدن
ولی مذهب همواره انسان را خوار وگناهکار قلمداد میکند
1402/04/11 09:07
مسافر
سلام
این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 960 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است
می توانید ویدیو و صوت شرح غزل را در آدرسهای زیر پیدا کنید: