برگردان به زبان ساده
بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن
هر سر که دوی دارد در گردن ترسا کن
هوش مصنوعی: در حالت هماهنگی و اتحاد با هستی، خود را از هر چیزی که جدا میکند رها کن و در مسیر فنا قرار بگیر. هر فردی که دچار دوگانگی و تنش است را به آرامش و وحدت دعوت کن.
اندر قفس هستی این طوطی قدسی را
زان پیش که برپرد شکرانه شکرخا کن
هوش مصنوعی: در قفس وجود، این پرندهی معنوی را نگه داشتهاند، اما پیش از آنکه آزاد شود، شکرگزاری و اظهار لطف کند.
چون مست ازل گشتی شمشیر ابد بستان
هندوبک هستی را ترکانه تو یغما کن
هوش مصنوعی: زمانی که از مستی ابدی سرشار شدی، مانند شمشیری که در دست داری، به قلب و روح خود بزن و همه چیز را که هستی تو را گرفته، به چنگ آور.
دردی وجودت را صافی کن و پالوده
وان شیشه معنی را پرصافی صهبا کن
هوش مصنوعی: دردی که در وجودت هست را پاک و خالص کن و این شیشهای که به معنی و فکر تو مربوط میشود را پر از شراب ناب و خالص کن.
تا مار زمین باشی کی ماهی دین باشی
ما را چو شدی ماهی پس حمله به دریا کن
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا زندگی میکنی و در شرایط سختی به سر میبری، نمیتوانی به آسانی به اصول و ارزشهای معنوی عمل کنی. اما زمانی که درک عمیقتری از زندگی پیدا کردی و به رشد و تغییر دست یافتی، باید به چالشهای بزرگ و عمیقتری بپردازی و از آنها عبور کنی.
اندر حیوان بنگر سر سوی زمین دارد
گر آدمیی آخر سر جانب بالا کن
هوش مصنوعی: به رفتار حیوانات دقت کن که سرشان را به سوی زمین میچرخانند. اما اگر انسان هستی، باید سر خود را به سمت آسمان بلند کنی و به افقهای بالاتر نگاه کنی.
در مدرسه آدم با حق چو شدی محرم
بر صدر ملک بنشین تدریس ز اسما کن
هوش مصنوعی: وقتی در مدرسه با حقیقت و علم آشنا شدی و به مقام فهم رسیدی، میتوانی در جایگاه بالایی بنشینی و به آموزش و تدریس دیگران بپردازی.
چون سلطنت الا خواهی بر لالا شو
جاروب ز لا بستان فراشی اشیاء کن
هوش مصنوعی: اگر به دنبال سلطنت بر نعمتها و خوشیها هستی، باید از چیزهای بیفایده دوری کنی و به پاکی و زیبایی زندگیات توجه کنی. در واقع، برای رسیدن به آرامش و موفقیت، باید به شفافیت و نظم در جهان اطرافت اهمیت بدهی.
گر عزم سفر داری بر مرکب معنی رو
ور زانک کنی مسکن بر طارم خضرا کن
هوش مصنوعی: اگر تصمیم گرفتهای به سفر بروی، سوار بر معنای راستین شو، زیرا که میتوانی در بالای باغ سرسبز آرام بگیری.
می باش چو مستسقی کو را نبود سیری
هر چند شوی عالی تو جهد به اعلا کن
هوش مصنوعی: به مانند شخصی باش که همیشه تشنه است و هرگز سیراب نمیشود. حتی اگر به درجات بالا هم برسی، تلاش کن که همواره به اوج برسی.
هر روح که سر دارد او روی به در دارد
داری سر این سودا سر در سر سودا کن
هوش مصنوعی: هر کسی که فکر و ذهنی دارد، باید به دنبال هدفهای خود باشد و در پی تحقق آرزوهایش تلاش کند. اگر سر و اندیشهای داری، بهتر است به دنبال پروراندن و رسیدن به آرزوهایت باشی.
بی سایه نباشد تن سایه نبود روشن
برپر تو سوی روزن پرواز تو تنها کن
هوش مصنوعی: بدون سایه، جسمی وجود ندارد و روشنایی بدون سایه ممکن نیست. بنابراین، به سوی روزنهای پرواز کن و خود را از تنهایی آزاد ساز.
بر قاعده مجنون سرفتنه غوغا شو
کاین عشق همیگوید کز عقل تبرا کن
هوش مصنوعی: با شیوهی مجنون، در عشق زیادهروی کن و بر هم بزن همه چیز را، زیرا عشق به تو میگوید که از عقل خود فاصله بگیر و آن را رها کن.
هم آتش سوزان شو هم پخته و بریان شو
هم مست شو و هم می بیهر دو تو گیرا کن
هوش مصنوعی: در زندگی، هم باید آتش شور و شوق را درون خود بپرورانی و هم در عین حال حالت پخته و بالغی داشته باشی. همواره باید سرمست از عشق و لذت باشی و توانایی جذب و جلب هر دو حال را در خود داشته باشی.
هم سر شو و محرم شو هم دم زن و همدم شو
هم ما شو و ما را شو هم بندگی ما کن
هوش مصنوعی: به جمع ما بپیوند و همراه ما شو، هم راز و همداستان ما باش. به ما بپیوند و عشق و پیوندی نزدیک با ما داشته باش و در خدمت ما باش.
تا ره نبرد ترسا دزدیده به دیر تو
گه عاشق زناری گه قصد چلیپا کن
هوش مصنوعی: تا زمانی که فردی دزدیده وارد معبد تو شود، زمان آن رسیده که گاهی عاشقانه به آنجا بروی و گاهی هم برای هدفی بزرگتر تصمیم بگیری.
دانا شدهای لیکن از دانش هستانه
بی دیده هستانه رو دیده تو بینا کن
هوش مصنوعی: شما از نظر دانایی به مقام بالایی رسیدهاید، اما هنوز درک کامل از علم و دانش خود ندارید. باید با چشم بازتری به حقیقتها نگاه کنید تا بینش واقعی پیدا کنید.
موسی خضرسیرت شمس الحق تبریزی
از سر تو قدم سازش قصد ید بیضا کن
هوش مصنوعی: موسی، که شایستگیهای خاصی دارد و شبیه به خضر است، میخواهد از تو درسی بگیرد. او قصد دارد با قدرت و توانایی خود، کارهای بزرگی انجام دهد.
حاشیه ها
هر روح که سر دارد او روی به در دارد
داری سر این سودا سر در سر سودا کن
1396/06/05 17:09
سهراب منفردنیا
مولانای خداوندگار در میان دیوان شمس غزلهایی دارد که از بقیه متمایز است و تیری که میاندازد نشان از جای دیگر دارد .... این غزل یکی از آنهاست ....
بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن
هر سر که دوی دارد در گردن ترسا کن
از دنیا دل بکن در خدا فنا شو تا به مقام توحید برسی. هر سری که موحد نباشد (دوی) بهتر است بر گردن مسیحی (ترسا) باشد چون بیشتر مسیحیان به تثلیث اعتقاد دارند.
“تَثلیث یا سهگانهباوری (به انگلیسی: Trinity) یکی از اعتقادات بنیادینِ بخش اعظمی از مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه نمود/شخص خدای پدر، خدای پسر ( عیسی مسیح، کلمه خدا، کلمه) و خدای روحالقدس تجلی و تجسم یافت. این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز میباشند. “دانشنامهای آزاد
اندر قفس هستی این طوطی قدسی را
زان پیش که برپرد شکرانه شکرخا کن
قبل از اینکه از این دنیا بروی روح خودت (طوطی قدسی) را آماده کن
چون مست ازل گشتی شمشیر ابد بستان
هندوبک هستی را ترکانه تو یغما کن
چون شراب را از دست خداوند گرفتی زندگی جاودانه خواهی داشت ( در قرآن مجید میفرماید که خداوند به مومنین شراب طهور میدهد) با شمشیر عشق سیاهی نفس را به روشنائی تبدیل کن ( “هندوبک” چون هندیها پوستشان تیره است و” ترکانه” ترکان سفید همان زنگی و رومی)
دردی وجودت را صافی کن و پالوده
وان شیشه معنی را پرصافی صهبا کن
پیمانه ( دردی) وجوت را از آلودگی پاک کن و پر از شراب طهور ( صافی صهبا) کن
تا مار زمین باشی کی ماهی دین باشی
ما را چو شدی ماهی پس حمله به دریا کن
مار چون با تمام بدنش در زمین میخزد اشاره به تعلقات دنیوی و ماهی دین روحانیت است. تا وقتی از این دنیا دل نکنی نمیتوانی به روحانیت برسی.
اندر حیوان بنگر سر سوی زمین دارد
گر آدمیی آخر سر جانب بالا کن
به حیوانات نگاه کن سرشان به زمین است میچرند. اگر انسانی به بالا سوی خدا نگاه کن دعا و شکر بگو
در مدرسه آدم با حق چو شدی محرم
بر صدر ملک بنشین تدریس ز اسما کن
انسانها وقتی با حق محرم شدند بر صدر خواهند نشست و تدریس اسمهای خداوند میکنند.
چون سلطنت الا خواهی بر لالا شو
جاروب ز لا بستان فراشی اشیاء کن
مثل آیه مبارکه لا الاه علی الله لا که حرف نفی هست قبل از الله قرار گرفته تو هم برای رسیدن به حق باید اول لا (فانی) بشی باید جاروب از لا بگیری و تعلقات دنیا را جاروب کنی
گر عزم سفر داری بر مرکب معنی رو
ور زانک کنی مسکن بر طارم خضرا کن
طارم به معنی گنبد سقف و خضرا پیغمبری بود که از چشمه آب حیات نوشیده بود مرکب هم وسیله نقلیه. اگر میخواهی به بهشت بروی از مرکب معنی استفاده کن.
می باش چو مستسقی کو را نبود سیری
هر چند شوی عالی تو جهد به اعلا کن
در روحانیت مثل )مستسقی( کسی که همیشه تشنه است باش. هرچه بالا بروی باز هم بالاتر برو
هر روح که سر دارد او روی به در دارد
داری سر این سودا سر در سر سودا کن
هر روحی که سر دارد از معرکه فرار میکند در این راه سرت را باید فدا کنی
بی سایه نباشد تن سایه نبود روشن
برپر تو سوی روزن پرواز تو تنها کن
تن همیشه سایه دارد و سایه هم تاریک است بدون تن از این روزن پررواز کن
بر قاعده مجنون سرفتنه غوغا شو
کاین عشق همیگوید کز عقل تبرا کن
در عشق چون مجنون عقل را باید کنار گذشت
هم آتش سوزان شو هم پخته و بریان شو
هم مست شو و هم می بیهر دو تو گیرا کن
هم آتش سوزنده باش هم پخته و فهمیده باش بدون مستی و شراب عاشق باش
هم سر شو و محرم شو هم دم زن و همدم شو
هم ما شو و ما را شو هم بندگی ما کن
هم مثل من باش هم محرم من باش هم هم صحبت من باش هم من باش و هم بنده من باش
تا ره نبرد ترسا دزدیده به دیر تو
گه عاشق زناری گه قصد چلیپا کن
ترسا بمعنی مسیحی زنار تنابی است مسیحیان به کمر میبندند و چلیپا هم صلیب است
دانا شدهای لیکن از دانش هستانه
بی دیده هستانه رو دیده تو بینا کن
دانا شدی ولی در دنیای مادیات در علم روحانی دانا شو