اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رو مذهب عاشق را برعکس روشها دان
کز یار دروغیها از صدق به و احسان
هوش مصنوعی: چهرهی معشوق را با تمام روشها و شیوهها بشناس، زیرا از محبوب دروغین، صداقت و نیکی نمیتوان انتظار داشت.
حال است محال او مزد است وبال او
عدل است همه ظلمش داد است از او بهتان
هوش مصنوعی: حال او به گونهای است که به هیچ وجه قابل تصور نیست. پاداش او به نوعی گناه و عذاب به حساب میآید. عدالت او در حقیقت باعث ظلم است و تمامی اتهامات به او بیاساس به نظر میرسد.
نرم است درشت او کعبهست کنشت او
خاری که خلد دلبر خوشتر ز گل و ریحان
هوش مصنوعی: او به لطافت و زیبایی کعبه است، در حالی که ظاهرش خاری است. با این حال، بهشتی که در دل محبوبش وجود دارد، از گل و ریحان نیز زیباتر است.
آن دم که ترش باشد بهتر ز شکرخانه
وان دل که ملول آید خوش بوس و کنار است آن
هوش مصنوعی: زمانی که طعم زندگی تلخ باشد، بهتر از شیرینی طعمی در شکر خانه است، و آن دلی که غمگین و خسته به نظر میرسد، نوازش و عشقش بسیار دلنشینتر است.
وان دم که تو را گوید والله ز تو بیزارم
آن آب خضر باشد از چشمه گه حیوان
هوش مصنوعی: وقتی کسی به تو میگوید که از تو بیزار است، این سخن در واقع به مانند آبی زنده و با طراوت است که به انسان حیات میبخشد و نشاندهنده عمق احساسات واقعی اوست.
وان دم که بگوید نی در نیش هزار آری
بیگانگیش خویشی در مذهب بیخویشان
هوش مصنوعی: آن دم که بگوید نی، مانند هزار نیش، نشان از این دارد که بیگانگی و دوری از خود را باید در مذهب کسانی جستجو کرد که از اصل و نسب بیبهرهاند.
کفرش همه ایمان شد سنگش همه مرجان شد
بخلش همه احسان شد جرمش همگی غفران
هوش مصنوعی: او که زمانی کافر بود، به ایمان تبدیل شده است. سنگی که داشت، اکنون تبدیل به مرجان گرانبها شده. و از خست و بخل او، کارهای نیک و احسان سرازیر شده و گناهانی که انجام داده، به بخشش و آمرزش تغییر پیدا کرده است.
گر طعنه زنی گویی تو مذهب کژ داری
من مذهب ابرویش بخریدم و دادم جان
هوش مصنوعی: اگر به من طعنه میزنی که مذهب درستی نداری، من عشق و زیبایی ابروی او را به جان خود خریدهام و جانم را برای او دادهام.
زین مذهب کژ مستم بس کردم و لب بستم
بردار دل روشن باقیش فرو می خوان
هوش مصنوعی: از این طرز فکر و رفتار که مرا مست کرده بود، دوری جستهام و سکوت کردهام. حالا دل روشنام را آماده کن تا باقیماندهاش را با دقت بشنوم و درک کنم.
شمس الحق تبریزی یا رب چه شکرریزی
گویی ز دهان من صد حجت و صد برهان
هوش مصنوعی: ای خدا، شکر و سپاس بیپایان من است که از زبانم به اندازهای دلیل و برهان جاری میشود که به مانند صدها حجت است.
حاشیه ها
ما در زندگی هر کاری میکنیم و هر حرفی میزنیم از روی ملاحظات و حساب گری است و این رسم زندگی است که اگر غیر از این باشد باعث نا هنجاریها و دل خوریها و زیانها و گاه خسارات سنگین میشود
در مرام و مذهب عشق هیچ حساب گری و ملاحظه در کار نیست چون راستی کار میکند و هدف رسیدن به نویی است نه آنکه چیز کهنهای حفظ و صیانت شود و وضعیتای که وجود دارد مراقبت شود
آنجا پای همه در میان است و اینجا تنها پای دوست آنجا همه چیز حفظ میشود اینجا همه چیز خراب آنجا اگر خشم بد است اینجا شربت است آنجا اگر کفر بد است اینجا ایمان به حساب میآید آنجا نه بد است و آری خوب اینجا بر عکس است آنجا سود شخصی خوب است اینجا سودی در کار نیست و همه از دست دادن است چون هر روز از دهان دوست خبرهای نو فرو میریزد و دل هر روز روشن تر از دیروز است و غذای آن هر روز میرسد و نیازی به ذخیره کردن نیست
مولانا در این شعر مذهب عاشقی را عنوان می کند، مذهب عاشقی حالتی است که شخص فراتر از عقل تصمیم می گیرد و مبنای تصمیم گیری او عدم است، بنابراین از نظر نظر بیرون که تصمیم او را با عقل و اطلاعات خودشان تحلیل می کنند، ممکن است دیوانگی و بی عقلی باشد، برای مثال سوراخ کردن کشتی توسط خضر پیامبر از نظر موسی که عقلی تصمیم می گیرد، بی عقلی و خود کشی است، ولی از نظر خضر که آگاهی در ناخودآگاه دارد، بایست انجام شود،
مولانا می فرماید، اگر مذهب عاشق داشته باشیم یا به عدم وصل باشیم و فراتر از عقل تصمیم بگیریم،کار ما که از نظر دیگران دروغ است، در واقع از راستی و احسان بهتر است،اگر در این مسیر سختی می بینیم ،خاری نهد دلبر، لازم است و بایست باشد، اگر کار ما از نظر دیگران کفر و بی دینی است، اشکالی ندارد،
چونکه طی مسیر تعالی همه اش با اتفاقات مثبت و خوب مقدور نیست،
یوسف هم برای اینکه عزیز مصر شود ،در چاه افتاد، و زندان رفت چاه افتادن و زندان رفتن، از نظر ناظر بیرونی مصیبت و بدبختی است، ولی لازم بود تا او را به بزرگی برساند و استعداد او را متجلی کند،