غزل شمارهٔ ۱۸۶۷
ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان
یک تنگ شکر خواهم زان شکرقند ای جان
ای جانک خندانم من خوی تو می دانم
تو خوی شکر داری بالله که بخند ای جان
من مرد خریدارم من میل شکر دارم
ای خواجه عطارم دکان بمبند ای جان
بر نام و نشان او رفتم به دکان او
گفتم که سلام علیک ای سرو بلند ای جان
هر چند که عیاری پرحیله و طراری
این محنت و بیماری بر من مپسند ای جان
از بهر دل ما را در رقص درآ یارا
وز ناز چنین می کن آن زلف کمند ای جان
ای پیش رو خوبان ای شاخ گل خندان
بنمای که دلبندان چون بوسه دهند ای جان
من بنده بر این مفرش می سوزم من خوش خوش
می رقصم در آتش مانند سپند ای جان
غزل شمارهٔ ۱۸۶۶: ای کار من از تو زر ای سیمبر مستانغزل شمارهٔ ۱۸۶۸: دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان
یک تنگ شکر خواهم زان شکرقند ای جان
هوش مصنوعی: ای عزیزم، حال تو چگونه است؟ من فقط یک بوسه از تو میخواهم، مانند یک تنگ شکر که ریزههای شیرینی را در خود دارد.
ای جانک خندانم من خوی تو می دانم
تو خوی شکر داری بالله که بخند ای جان
هوش مصنوعی: ای عزیز خندان من، من میدانم که تو چه روحیهای داری. تو واقعاً شیرینی مانند شکر را در وجودت داری. سوگند به خدا، بخند ای جان!
من مرد خریدارم من میل شکر دارم
ای خواجه عطارم دکان بمبند ای جان
هوش مصنوعی: من مردی هستم که به خرید علاقه دارم و خواهان لذت و شیرینی زندگی هستم. ای عطار! مغازهات را ببند، چون میخواهم دل به خرید و خواستههایم بدهم.
بر نام و نشان او رفتم به دکان او
گفتم که سلام علیک ای سرو بلند ای جان
هوش مصنوعی: به محل او رفتم و با احترام سلام کردم و او را به خاطر قامت بلند و زیبا و جان بخشش خطاب قرار دادم.
هر چند که عیاری پرحیله و طراری
این محنت و بیماری بر من مپسند ای جان
هوش مصنوعی: هرچند که فردی زرنگ و کارت و چیره دستی هستی، اما ای جان، این درد و رنج را بر من تحمیل نکن.
از بهر دل ما را در رقص درآ یارا
وز ناز چنین می کن آن زلف کمند ای جان
هوش مصنوعی: ای جان، برای دل ما برقص و با ناز، آن زلفی را که چون کمند است، اینگونه به ما نشان بده.
ای پیش رو خوبان ای شاخ گل خندان
بنمای که دلبندان چون بوسه دهند ای جان
هوش مصنوعی: ای زیبا، ای گل خوشبوی خندان، خود را نشان بده؛ چون دلباختگان چقدر شاد میشوند وقتی تو لبخند میزنی و زیباییات را به ما مینمایانی.
من بنده بر این مفرش می سوزم من خوش خوش
می رقصم در آتش مانند سپند ای جان
هوش مصنوعی: من بر این فرش نشستهام و در آتش میسوزم، اما با خوشحالی میرقصم، مانند آتش زیر خاکستر.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۶۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/01/17 09:04
رامین آلیاری
با سلام...
اگر نظردهی حقیر، اسائهی ادب به ساحت ادیبان و فرهیختگان نباشه، گمان میکنم که در مصرع دوم "شکر و قند" صحیح باشد.