غزل شمارهٔ ۱۸۶۶
ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان
هم سیم به یادم ده هم سیم و زرم بستان
در عین زمستانی چون گرم کنی مرکب
از گرمی میدانت برسوزد تابستان
گر طفلک یک روزه شبهای تو را بیند
از شیر بری گردد وز مادر وز پستان
ای وای از آن ساعت کاین خاطر چون پیلم
سرمست شما گردد یاد آرد هندستان
روزی که تب مرگم یک باره فروگیرد
هر پاره ز من گردد از آتش تب سستان
تو از پس پرده دل ناگاه سری درکن
تا هر سر موی من گردند چو سرمستان
هر خاطر من بکری بر بام و در از عشقت
چندان بکند شیوه چندان بکند دستان
تا تابش روی تو درپیچد در هر یک
وز چون تو شهی گردد هر خاطرم آبستان
شمس الحق تبریزی هر کس که ز تو پرسد
می بینم و می گویم از رشک کدام است آن
غزل شمارهٔ ۱۸۶۵: ای سرو و گل بستان بنگر به تهی دستانغزل شمارهٔ ۱۸۶۷: ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان
هم سیم به یادم ده هم سیم و زرم بستان
هوش مصنوعی: ای کسی که من برایت ارزش زیادی قائل هستم، از تو میخواهم که هم یاد مرا زنده نگهداری و هم ارزشهای من را از من نگیر.
در عین زمستانی چون گرم کنی مرکب
از گرمی میدانت برسوزد تابستان
هوش مصنوعی: اگر در وسط سرمای زمستان، چیزی را با گرما تأمین کنی، آن چیز همچون تابستانی داغ خواهد سوخت.
گر طفلک یک روزه شبهای تو را بیند
از شیر بری گردد وز مادر وز پستان
هوش مصنوعی: اگر نوزادی یک روزه شبهای تو را ببیند، از شیر مادر و پستان جدا شده و دلش برای آنها تنگ خواهد شد.
ای وای از آن ساعت کاین خاطر چون پیلم
سرمست شما گردد یاد آرد هندستان
هوش مصنوعی: آه، زمانی که خاطرم از سرمستی شما مثل پیلی شود، هندستان را به یاد میآورم.
روزی که تب مرگم یک باره فروگیرد
هر پاره ز من گردد از آتش تب سستان
هوش مصنوعی: روزی که تب مرگ من به یک باره فروکش کند، هر تکه از وجودم مانند شعلههای آتش فرو نشسته و آرام میگیرد.
تو از پس پرده دل ناگاه سری درکن
تا هر سر موی من گردند چو سرمستان
هوش مصنوعی: از پشت پرده دل خود ناگهان نگاهی به من بنداز تا موهای من مانند سرمستان درهم برهم شوند.
هر خاطر من بکری بر بام و در از عشقت
چندان بکند شیوه چندان بکند دستان
هوش مصنوعی: هر فکر و یاد من به عشق تو، به اندازهای در دل و جانم تأثیر میگذارد که دستانم نیز به این شیوه دچار تغییر میشوند.
تا تابش روی تو درپیچد در هر یک
وز چون تو شهی گردد هر خاطرم آبستان
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور وجود تو در هر کجا پخش شود و هر یاد و خاطرهای با شکوه تو آراسته شود.
شمس الحق تبریزی هر کس که ز تو پرسد
می بینم و می گویم از رشک کدام است آن
هوش مصنوعی: شمس الحق تبریزی میگوید کسانی که در مورد تو میپرسند، من را وادار میکنند تا ببینم و بگویم، اما از کدام زیبایی و کمال تو باید حسادت کنم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۶۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1391/05/30 22:07
hasan
sdvfdshgcv sdbnfcdsgfcsdnjgb
1398/10/26 11:12
مامیترا
بعضی از مصرع های زوج، اشکال وزنی دارن
مثلا مصرع 4
"از گرمی میدانت برسوزد تابستان" که قافیهش باید "بر سوزدِ تابستان" خونده بشه و البته از معنی دور میشه
مصرع 6
از شیر بری گردد وز مادر وز پستان
که باید "از شیر بری گردد وز مادر و از پستان" خونده بشه
مصرع 8
سرمست شما گردد یاد آرد هندستان" که قافیهش باید " یاد آردِ هندُستان" خونده بشه و از معنی دور میشه
1398/12/14 17:03
بابک پرتو
هر اندیشه مولوی ، چون دختر با کره ای ،عشوه گری میکند، تا حقیقت و سیمرغ ، عاشق او شوند ، و تابش زیبائی حقیقت و سیمرغ ، در او به پیچد ، و از او آبستن گردد .