غزل شمارهٔ ۱۸۵۷
توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین
درون مدرسه حجره به پهلوی شهابالدین
پیاده قاضیم میخوان درون محکمه قاصد
و یا خود داعی سلطان دعاها را کنم آمین
بدین حیله بگنجانی در آن خانه ربابی را
که نامم را بگردانی نهی نامم فلانالدین
که خلقان صورت و نامند مثال میوهٔ خامند
کی از جانشان خبر باشد که آن تلخ است یا شیرین
وگر حال آورد قاضی سماعش آرزو آید
رباب خوب بنوازم سماعی آرمش شیرین
ز آواز سماع من اقنجی هم شود زنده
سر از تربت برون آرد بکوبد پا کند تحسین
کفن را اندراندازد قوالانداز مستانه
از آن پس مردگان یک یک برون آیند هم در حین
عجب نبود که صورتها بدین آواز برخیزند
که صورتهای عشق تو درونت زنده شد میبین
ز مردم آن به کار آید کی زنده میشود در تو
و باقی تن غباری دان که پیدا میشود از طین
دلت را هر زمان نقشی تنت یک نقش افسرده
از آن افسردهای که تو بر آنی نهای با این
مرا گوید یکی صورت منم اصل غزل واگو
خمش کردم نشاید داد این خاتم به هر گرگین
غزل شمارهٔ ۱۸۵۶: مرا هر دم همیگویی که برگو قطعه شیرینغزل شمارهٔ ۱۸۵۸: چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین
درون مدرسه حجره به پهلوی شهابالدین
هوش مصنوعی: من از بخشش و مهربانی تو، ای صاحب فضیلت و زیبایی، انتظار دارم که در کنار شهابالدین در فضای مدرسه، مرا یاری کنی.
پیاده قاضیم میخوان درون محکمه قاصد
و یا خود داعی سلطان دعاها را کنم آمین
هوش مصنوعی: من با پای پیاده در دادگاه قاضی قرار دارم، و یا اینکه خود فرشتهای از سوی سلطان دعاهایم را به گوش او میرساند و من فقط میگویم آمین.
بدین حیله بگنجانی در آن خانه ربابی را
که نامم را بگردانی نهی نامم فلانالدین
هوش مصنوعی: با این نیرنگ، میخواهم ربابی را در آن خانه قرار دهم که نامم را به گونهای تغییر دهم و دیگر کسی نتواند مرا به نام فلانالدین بشناسد.
که خلقان صورت و نامند مثال میوهٔ خامند
کی از جانشان خبر باشد که آن تلخ است یا شیرین
هوش مصنوعی: انسانها ظاهری دارند و نامهایی به آنها داده شده، مانند میوههای نارس که فقط در ظاهر هستند. آنها از درون خود اطلاعی ندارند و نمیدانند که چه تلخ یا شیرین هستند.
وگر حال آورد قاضی سماعش آرزو آید
رباب خوب بنوازم سماعی آرمش شیرین
هوش مصنوعی: اگر قاضی حال خوشی پیدا کند و به شنیدن موسیقی علاقهمند شود، من با ساز رباب به زیبایی موسیقی میزنم و او را به آرامش میرسانم.
ز آواز سماع من اقنجی هم شود زنده
سر از تربت برون آرد بکوبد پا کند تحسین
هوش مصنوعی: با صدای سماع من، حتی مردهها هم زنده میشوند و از دل خاک بیرون میآیند. آنها با ضرب پا به وجد میآیند و تحسین میکنند.
کفن را اندراندازد قوالانداز مستانه
از آن پس مردگان یک یک برون آیند هم در حین
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که با شادی و سر مستی، کسی به یاد مردگان میافتد و به دنبال آن، مردگان یکی یکی از خفا بیرون میآیند. این بیان به نوعی به ارتباط بین زندگی و مرگ و تأثیر احساسات بر این دو حالت اشاره دارد.
عجب نبود که صورتها بدین آواز برخیزند
که صورتهای عشق تو درونت زنده شد میبین
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد که چهرهها به این صدای دلنواز جان بگیرند، زیرا چهرههای عشق تو در درونت جان تازهای یافتهاند و تو آن را حس میکنی.
ز مردم آن به کار آید کی زنده میشود در تو
و باقی تن غباری دان که پیدا میشود از طین
هوش مصنوعی: از انسانها، آن کسی به درد میخورد که در وجودش زندگی تازهای شکل بگیرد و بقیه وجودش مانند خاک و کثافت باشد که از خاک شکل گرفته است.
دلت را هر زمان نقشی تنت یک نقش افسرده
از آن افسردهای که تو بر آنی نهای با این
هوش مصنوعی: هر وقت دلت را مینگری، تصویری از خودت میبینی که در آن غمگین و افسردهای. این تصویر فقط به خاطر غم توست، نه اینکه حقیقتاً آنجا باشی.
مرا گوید یکی صورت منم اصل غزل واگو
خمش کردم نشاید داد این خاتم به هر گرگین
هوش مصنوعی: یکی به من میگوید که من نماینده اصلی شعر هستم، اما من در برابر این حرف سکوت کردم و نمیخواهم این نشان را به هر کسی بدهم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۵۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/03/11 14:06
محمد کاظم
سلام
بنظر بنده دراین بیت بجای ،،زمردم،،،بایستی ،،،زمردن،،، باشد تا این بیت معنی پیداکند.
بیت نهم :
،ز مردم آن به کار آید کی زنده می شود در تو
زمردن آن به کار آید کی زنده می شود در تو
با سپاس
1403/04/05 07:07
عباس جنت
آخنجی[۱] ( ترکی عثمانی: آقنجی ، IPA: [akɯnˈdʒɯ] ؛ ترکی استانبولی: akıncı) به معنای سوارهنظام سبک است. این کلمه از ریشه آخماق در زبان ترکی به معنای جاری شدن است. آنها یکی از نخستین لشکرهایی بودند که در مقابل ارتش دشمن قرار میگرفتند و به دلیری در جنگ مشهور بودند. "آخنجی ها" از اقوام ترک بودند ولی " دلی ها" سواره نظامی بود که شامل اسیران رومی یا فرزندان آنها بودند و بی محابا به قلب دشمن میزدند.