گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۵۰

چراغ عالم افروزم نمی‌تابد چنین روشن
عجب این عیب از چشم است یا از نو یا روزن
مگر گم شد سر رشته چه شد آن حال بگذشته
که پوشیده نمی‌ماند در آن حالت سر سوزن
خنک آن دم که فراش فرشنا اندر این مسجد
در این قندیل دل ریزد ز زیتون خدا روغن
دلا در بوته آتش درآ مردانه بنشین خوش
که از تأثیر این آتش چنان آیینه شد آهن
چو ابراهیم در آذر درآمد همچو نقد زر
برویید از رخ آتش سمن زار و گل و سوسن
اگر دل را از این غوغا نیاری اندر این سودا
چه خواهی کرد این دل را بیا بنشین بگو با من
اگر در حلقه مردان نمی‌آیی ز نامردی
چو حلقه بر در مردان برون می باش و در می زن
چو پیغامبر بگفت الصوم جنه پس بگیر آن را
به پیش نفس تیرانداز زنهار این سپر مفکن
سپر باید در این خشکی چو در دریا رسی آنگه
چو ماهی بر تنت روید به دفع تیر او جوشن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چراغ عالم افروزم نمی‌تابد چنین روشن
عجب این عیب از چشم است یا از نو یا روزن
هوش مصنوعی: من چراغی را روشن کرده‌ام که نورش به این شدت نمی‌تابد. جای تعجب است که آیا این مشکل به خاطر چشم من است یا به خاطر در یا پنجره.
مگر گم شد سر رشته چه شد آن حال بگذشته
که پوشیده نمی‌ماند در آن حالت سر سوزن
هوش مصنوعی: آیا فراموش کردی که آن شرایط چگونه بود؟ که در آن حالت، حتی کوچک‌ترین جزئیات نیز پنهان نمی‌ماند.
خنک آن دم که فراش فرشنا اندر این مسجد
در این قندیل دل ریزد ز زیتون خدا روغن
هوش مصنوعی: خوشا آن لحظه که خدمتگزاری در این مسجد، دلش از روغن زیتون خدا پر می‌شود و در این چراغ روشن می‌تابد.
دلا در بوته آتش درآ مردانه بنشین خوش
که از تأثیر این آتش چنان آیینه شد آهن
هوش مصنوعی: ای دل، با شهامت به درون آتش برو و در آن بنشین، زیرا تأثیر این آتش به قدری قوی است که آهن را هم چون آیینه می‌سازد.
چو ابراهیم در آذر درآمد همچو نقد زر
برویید از رخ آتش سمن زار و گل و سوسن
هوش مصنوعی: وقتی ابراهیم وارد آتش شد، مانند طلای خالص از چهره‌اش در میان شعله‌های آتش، گل‌ها و گیاهان زیبا روییدند.
اگر دل را از این غوغا نیاری اندر این سودا
چه خواهی کرد این دل را بیا بنشین بگو با من
هوش مصنوعی: اگر نتوانی دل خود را از این هیاهو و شلوغی دور نگه‌داری، در این معامله چه فاید‌ه‌ای خواهد داشت؟ بیا بنشین و با من صحبت کن.
اگر در حلقه مردان نمی‌آیی ز نامردی
چو حلقه بر در مردان برون می باش و در می زن
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی به جمع مردان بپیوندی به خاطر عدم شجاعت، بهتر است در بیرون از آن جمع بایستی و در را بزن تا نشان دهی که خواسته‌ای در آنجا هستی.
چو پیغامبر بگفت الصوم جنه پس بگیر آن را
به پیش نفس تیرانداز زنهار این سپر مفکن
هوش مصنوعی: پیامبر گفت: روزه مانند سپری است که انسان را در برابر حملات نفس محافظت می‌کند. بنابراین، این سپر را به خاطر داشته باش و آن را از خود دور نکن.
سپر باید در این خشکی چو در دریا رسی آنگه
چو ماهی بر تنت روید به دفع تیر او جوشن
هوش مصنوعی: برای محافظت در این دنیای سخت، باید همانند سپری در دریای خطرات عمل کنی؛ سپس مانند ماهی‌ای که در آب شنا می‌کند، می‌توانی خود را در برابر مشکلات و حملات محافظت کنی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۸۵۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/09/05 13:12
بینوا

مصراع دوم بیت اول نو باید نور شود لطفا

1396/08/21 13:11
شوکت

خنک آندم که فراش فرشنا اندر این مسجد

درین قندیل دل ریزد ز زیتون خداروغن

1397/08/19 23:11
عباس جنت

قندیل = چراغی که از سقف آویزان می‌کنند
الصوم جنه = اشاره به حدیثی از پیغمبر اکرم که فرمود الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّار روزه سپر آتش(جهنم) است
جوشن = نوعی زره با حلقه‌های فلزی به‌هم‌چسبیده