غزل شمارهٔ ۱۸۴
من رسیدم به لب جوی وفا
دیدم آن جا صنمی روح فزا
سپه او همه خورشیدپرست
همچو خورشید همه بیسر و پا
بشنو از آیت قرآن مجید
گر تو باور نکنی قول مرا
قد وجدت امراه تملکهم
اوتیت من کل شیء و لها
چونک خورشید نمودی رخ خود
سجده دادیش چو سایه همه را
من چو هدهد بپریدم به هوا
تا رسیدم به در شهر سبا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من رسیدم به لب جوی وفا
دیدم آن جا صنمی روح فزا
هوش مصنوعی: من به کنار جوی وفا رسیدم و در آن جا محبوبی را دیدم که جانم را تازه میکند.
سپه او همه خورشیدپرست
همچو خورشید همه بیسر و پا
هوش مصنوعی: آن سپاه مانند خورشید پرست هستند و همچون خورشید، بیهدف و بیقرارند.
بشنو از آیت قرآن مجید
گر تو باور نکنی قول مرا
هوش مصنوعی: به سخنان روشن قرآن گوش فرا بده؛ اگر به گفتهام ایمان نداری.
قد وجدت امراه تملکهم
اوتیت من کل شیء و لها
هوش مصنوعی: مردم به زنی برخوردند که همه چیز را در اختیار دارد و بر آنها تسلط دارد.
چونک خورشید نمودی رخ خود
سجده دادیش چو سایه همه را
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید چهرهاش را نشان داد، همه مانند سایه به او سجده کردند.
من چو هدهد بپریدم به هوا
تا رسیدم به در شهر سبا
هوش مصنوعی: من مانند هدهدی به پرواز درآمدم و به دروازه شهر سبا رسیدم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1393/10/14 13:01
هنگامه حیدری
در بیت چهارم می فرماید:
قد وجدت امراه تملکهم
اوتیت من کل شی و لها
این بیت برداشتی است از آیه 23 سوره نمل آنجا که هدهدبرای حضرت سلیمان بلقیس ملکه سبا را توصیف می کند:
إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِن کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ ﴿23﴾
من [آنجا] زنی را یافتم که بر آنها سلطنت میکرد و از هر چیزی به او داده شده بود و تختی بزرگ داشت (23)
بیت بعد ادامه همان توصیفات هدهد است که می گوید ایشان خورشید را سجده می کردند و الخ