گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۳۶

باز بهار می کشد زندگی از بهار من
مجلس و بزم می نهد تا شکند خمار من
من دل پردلان بدم قوت صابران بدم
برد هوای دلبری هم دل و هم قرار من
تند نمود عشق او تیز شدم ز تندیش
گفت برو ندیده‌ای تیزی ذوالفقار من
از قدم درشت او نرم شده‌ست گردنم
تا چه کشد دگر از او گردن نرمسار من
پخته نجوشد ای صنم جوش مده که پخته‌ام
کز سر دیگ می رود تا به فلک بخار من
هین که بخار خون من باخبر است از غمت
تا نبرد به آسمان راز دل نزار من
روح گریخت پیش تو از تن همچو دوزخم
شرم بریخت پیش تو دیده شرمسار من

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز بهار می کشد زندگی از بهار من
مجلس و بزم می نهد تا شکند خمار من
هوش مصنوعی: بهار دوباره می‌آید و زندگی را از نو به من بازمی‌گرداند، جشن و شادی برپا می‌کند تا حال خمار و غفلت من را بشکند.
من دل پردلان بدم قوت صابران بدم
برد هوای دلبری هم دل و هم قرار من
هوش مصنوعی: من با دل شجاعان زندگی می‌کنم و به صبرکنندگان نیرویی می‌بخشم. دلبری‌های معشوقه‌ام باعث می‌شود که هم دلم را تسخیر کند و هم آرامشم را به هم بریزد.
تند نمود عشق او تیز شدم ز تندیش
گفت برو ندیده‌ای تیزی ذوالفقار من
هوش مصنوعی: عشق او به قدری قوی و سریع بود که من هم تحت تاثیر آن، تند و شتابان شدم. او به من گفت که برو، چون تو هنوز تیزی و برندگی ذوالفقار من را ندیده‌ای.
از قدم درشت او نرم شده‌ست گردنم
تا چه کشد دگر از او گردن نرمسار من
هوش مصنوعی: به خاطر قدم سنگین او، گردن من نرم و حساس شده است، حالا باید ببینم او با گردن نرم من چه کار خواهد کرد.
پخته نجوشد ای صنم جوش مده که پخته‌ام
کز سر دیگ می رود تا به فلک بخار من
هوش مصنوعی: عزیزم، تو به من فشار نیاور که من دیگر به کمال رسیده‌ام و از درون خودم بخار بلند می‌شود و به آسمان می‌رود.
هین که بخار خون من باخبر است از غمت
تا نبرد به آسمان راز دل نزار من
هوش مصنوعی: ببین که بخار خون من از اندوه تو آگاه است، تا زمانی که راز دل نازک و آسیب‌پذیر من را به آسمان نرساند.
روح گریخت پیش تو از تن همچو دوزخم
شرم بریخت پیش تو دیده شرمسار من
هوش مصنوعی: روح من به‌سوی تو فرار کرده، مانند زخم من که شرم را به همراه دارد، چشمان شرم‌زده‌ام نیز پیش تو شرمنده هستند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۸۳۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/11/18 20:02
میم

باز بهار میکشد زندگی از بهار من ... دقیقا یعنی چی؟کسی هست کمک کنه بنده رو در درک این مصرع؟

1400/01/11 04:04
سشسش

باز بهار می کشد زندگی از بهار من
کنایه از دوباره زنده شدن به عشق میباشد
به معنای کشتن نه بلکه به معنای کشیدن. در آوردن