غزل شمارهٔ ۱۸۱۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۱۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۱۸۱۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۸۱۷ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سلام در بیت چهارم گمانم این طور درست باشه
" بیخود و مجنون دل من کاسه ژر خون دل من /ساکن و گردون دل من طاق ثریا دل من "
این غزل با صدای ناب شهرام ناظری شنیدنی ست .....
این غزل با صدای ناب محسن چاوشی شنیدنیست
چه کرده چاوشی
به نظرم محسن چاووشی در نهایت اوج هنر موسیقی این شعر رو خونده.
بهش تبریک می گم.
محسن چاوشی معرکه خونذه این شعرو
سلام و خسته نباشید. یه سوال که برام پیش اومده اینه که توی مصراع: "سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو" اتصال بین لاغر تو و همچنین گوهر تو ، ایا کسره قرار میگیرد یا نه؟
ممنون
بیت هایی که در ترانه محسن چاوشی شنیده میشود ولی در این صفحه نیست، از کجا آمده است؟
چند تاش شعر معاصره
در پاسخ به مینو، با توجه به معنی شعر، حتما باید کسره داشته باشه اما به دلیل محدودیت های موسیقایی، محسن چاوشی به اون شکل خونده.
در پاسخ به جاوید، لطفا به غزل شماره 1822 مراجعه کنید. اجرای محسن چاوشی ترکیبی از این دو غزل هست و بر خلاف گفته دوست مون، از شعر معاصر هم استفاده نشده! پدیده ی غریبی نیست ترکیب اشعار یک شاعر برای اجرا. قبلا بارها اتفاق افتاده.
وای خدا خیر بده محسن چاوشیو که هم مارو با این شعر فووووقالعاده مولانا آشنا کرد و هم به هنرمندی تمام خوندش. آدم یاد سماع کردن میفته!!! در ضمن متن آهنگ محسن چاوشی از سه تا غزله. یک غزل که همینه. یکی دیگه مطلعش با این یکیه ولی بقیه ابیاتش فرق میکنه. اینم لینکش: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۸/ غزل سومم مطلعش اینه: ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من/جور مکن که بشنود شاد شود حسود من
دوستان،
این محدودیت ها موسیقایی!!! هم بهانه ای بسیار عالی است برای بد خوانی های برخی مدعیان.
اگر محدودیت موسیقایی در میان است چه اصراری به خواندن آن دارید؟؟؟
ببخشایید،
محدودیت های موسیقایی!!
با سلام خدمت دوستان که هر کدام در صحبتتان اشتباهاتی داشتید می خواهم بدین وسیله اصلاحشان کنم:
یکم , اثر آقای چاوشی بدون هیچ گونه محدودیت موسیقیایی خوانده شده و نحوه خواندن اعراب ها در ترانه ایشان کاملا مطابق با اصول ، و صحیح هستند.(تنها استثنا این مطلب تبدیل کلمه "گردان"به شکل محاوره ای آن "گردون" می باشد که البته با توجه این که این کلمه موازنه بودن بیت را به هم زده وجود کلمه گردون (در جناس با پر خون در مصرع نخست) باعث تصنیع بیشتر بیت میشود که البته در سایر نسخ این غزل (ژر خون / گردون ) نیز موازنه انجام شده است .لکن سازندگان اثر در مورد این کلمه کمی شیطنت به خرج دادند.
دوم , متن شعر ایشان ترکیب سه غزل میباشد. که این غزل ها از نطر کلمه ردیف و مفهوم با مشابه یکدیگر اند. و این به زیبایی اثر آقای چاوشی افزوده است.(پای هیچ شعر معاصری در میان نیست)
سوم , ارادت !
با سلام
آنچه از بیت اول و دوم مشخص است مخاطب معشوق است نه دل بنابراین در مصرع “سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو” اگر مخاطب رو معشوق بدانیم که به نظر هم صحیح هست سوخته و لاغر و در طلب گوهر همون "دل " هست و به کسره نیاز دارد و وزن هم دچار سکته نمی شود.اگر بدون کسره بخوانیم سوخته و لاغر و در طلب گوهر یا توصیف معشوق هست که حتمن اشتباه هست ، یا مخاطب دل است که در مصرع به نظر معنا می دهد اما با مصرع بعد و بیت قبل که دل به صورت غایب استفاده شده نه مخاطب، سازگاری ندارد . در ضمن "گردون" به همین صورت بارها در اشعار مولانا استفاده شده است.
خیمه زدن بر لب دریا را چگونه تفسیر می کنید؟
"دل" در طلب "گوهر" ی از دریای عشق آمده و بر لب ساحل خیمه زده ،مابقی را شاعر بیان نکرده که یا "دل " به دریا می زند برای یافتن "گوهر" یا صبوری می کند تا دریا "گوهر" خود را به "دل " برساند، که کار دوم از عشق بعید و از عاشق بعیدتر است.
محسن چاوشی نابغه موسیقی پاپ ایرانه...باعث افتخارمونه...
سلام، اونایی که میگن چاووشی معرکه خونده این شعر رو،بهتره این شعر رو با صدای شکیلا هم یک بار گوش بدن.
این چاوشی دیونه کرد ما رو
این غزل رو استاد شهرامناظری به زیبایی اجرا کردن.جالبه که بسیاری از غزلهای مولانا رو استاد ناظری پیشتر خوندن ولی در گنجور اسمی از ایشون برده نمی شه
«دل من» منبع زندگی است
این ابیاد را خواننده افغان به نام ذبیح هدایت در سبک راک بسیار عالی خوانده است خالی از لطف نیست شنیدنش.
پیوند به وبگاه بیرونی
عزیزان مولانا از دل خویش گفته شما هم از دل خودتان بگویید کجا رفته چه ها دیده در جستجوی دل بودن همان جستجوی حضور است دل کجاست جز ظرف بودن ما.....دل ما این یگانه پیمانه که هر دم یار لبریز میکند از بودن و زندگی غلط های املایی را رها کنید جستجو کنید دلت کجاست آن فوق ثریا آن فوق ثریا سبحان الله سبحان الله ازدلی که فوق ثریا دید سبحان الله
💜غزلی ناب و آهنگین که سرتاسر شور و هیجان است. یکی دیگر از مناجات های حضرت #مولانا با معشوق. این بار #مولانا از معشوق میخواهد که مراقب دلش باشد، دلی که بی پرده متعلق به معشوق است نه دل احساسی و ذهنی که همگان دارند. #مولانا وقتی از دل حرف میزند،عموما دو معنا از دل را گسترده میکند، یکی دلی که همگان میشناسیم که مرکز عواطف و احساسات و هیجانات است و دیگری دلی که از عواطف و احساسات و هیجانات پست (نه متعالی) فارغ شده و به آفریننده متصل شده است و در اینجا منظور همین دومی ست. چرا که پس از وصفهای آهنگین در چند بیت، سرانجام جایگاه دلی که منظور سخن است را در بیت چهارم و پنجم به روشنی بیان میکند:فوق ثریا دل من و بر لب دریا دل من.اینجا سخن از دلی ست که مقامش بالاتر از فلک است و پس از تحمل رنج سوختن اینک در لبه ی دریا مأوا گرفته است. دریا در ادبیات عرفانی بزرگانی چون #مولانا و #عطار نماد حقیقت ذات پاک الهی ست که سرچشمه ی پاکی ها و معدن همه ی گوهرهای شناخت و معرفت است. #مولانا وقتی سخن از دلی که در ساحل این دریاست میزند، شاید میخواهد جایگاه فعلی خود در وادی عرفان را به مخاطب بشناساند، یک قدم تا فنای در ذات پاک الهی که همان غرق شدن در دریا و یکی شدن در آن است. هر چند که #مولانا در بسیاری از سروده هایش از مقام فنای خود نیز پرده برمیدارد اما نقداً در این غزل خود را در ساحل این دریا میبیند. و باز در بیت واپسین به شیوه ی بسیاری از سروده هایش، مهر خاموشی بر لب میزند و از پرده افکنی بیشتر دست میکشد ، آنجا که خطاب به خود میفرماید که بیش از این سخن مگو چرا که زبان، حجاب دل است،کاش که اصلاً زبانی نداشتم تا دلم به واسطهی آن پرده از اسرار بردارد.
💜غزلی ناب و آهنگین که سرتاسر شور و هیجان است. یکی دیگر از مناجات های حضرت #مولانا با معشوق. این بار #مولانا از معشوق میخواهد که مراقب دلش باشد، دلی که بی پرده متعلق به معشوق است نه دل احساسی و ذهنی که همگان دارند. #مولانا وقتی از دل حرف میزند،عموما دو معنا از دل را گسترده میکند، یکی دلی که همگان میشناسیم که مرکز عواطف و احساسات و هیجانات است و دیگری دلی که از عواطف و احساسات و هیجانات پست (نه متعالی) فارغ شده و به آفریننده متصل شده است و در اینجا منظور همین دومی ست. چرا که پس از وصفهای آهنگین در چند بیت، سرانجام جایگاه دلی که منظور سخن است را در بیت چهارم و پنجم به روشنی بیان میکند:فوق ثریا دل من و بر لب دریا دل من.اینجا سخن از دلی ست که مقامش بالاتر از فلک است و پس از تحمل رنج سوختن اینک در لبه ی دریا مأوا گرفته است. دریا در ادبیات عرفانی بزرگانی چون #مولانا و #عطار نماد حقیقت ذات پاک الهی ست که سرچشمه ی پاکی ها و معدن همه ی گوهرهای شناخت و معرفت است. #مولانا وقتی سخن از دلی که در ساحل این دریاست میزند، شاید میخواهد جایگاه فعلی خود در وادی عرفان را به مخاطب بشناساند، یک قدم تا فنای در ذات پاک الهی که همان غرق شدن در دریا و یکی شدن در آن است. هر چند که #مولانا در بسیاری از سروده هایش از مقام فنای خود نیز پرده برمیدارد اما نقداً در این غزل خود را در ساحل این دریا میبیند. و باز در بیت واپسین به شیوه ی بسیاری از سروده هایش، مهر خاموشی بر لب میزند و از پرده افکنی بیشتر دست میکشد ، آنجا که خطاب به خود میفرماید که بیش از این سخن مگو چرا که زبان، حجاب دل است،کاش که اصلاً زبانی نداشتم تا دلم به واسطهی آن پرده از اسرار بردارد.
از پیج اینستاگرام ouchen_1