غزل شمارهٔ ۱۸۱۶
آینهای بزدایم از جهت منظر من
وای از این خاک تنم تیره دل اکدر من
رفت شب و این دل من پاک نشد از گل من
ساقی مستقبل من کو قدح احمر من
رفت دریغا خر من مرد به ناگه خر من
شکر که سرگین خری دور شدهست از در من
مرگ خران سخت بود در حق من بخت بود
زانک چو خر دور شود باشد عیسی بر من
از پی غربیل علف چند شدم مات و تلف
چند شدم لاغر و کژ بهر خر لاغر من
آنچ که خر کرد به من گرگ درنده نکند
رفت ز درد و غم او حق خدا اکثر من
تلخی من خامی من خواری و بدنامی من
خون دل آشامی من خاک از او بر سر من
شارِقِ من فارقِ من از نظرِ خالقِ من
شمع کُشی دیده کَنی در نظر و منظر من
غزل شمارهٔ ۱۸۱۵: من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشانغزل شمارهٔ ۱۸۱۷: قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آینهای بزدایم از جهت منظر من
وای از این خاک تنم تیره دل اکدر من
هوش مصنوعی: بگذارم که آینهای را از جلوی چشمانم بردارم؛ وای بر من که این جسم خاکیام، دل تیره و کلافهام میکند.
رفت شب و این دل من پاک نشد از گل من
ساقی مستقبل من کو قدح احمر من
هوش مصنوعی: شب گذشت و دل من هنوز از آلودگی پاک نشده است. ای ساقی! آیندهام را بشنو، کجاست جام سرخ من؟
رفت دریغا خر من مرد به ناگه خر من
شکر که سرگین خری دور شدهست از در من
هوش مصنوعی: رفتن خر من ناگهانی بود و این باعث تأسف است. اما در عوض، خوشحالم که خطر و مشکلات ناشی از آن از زندگیام دور شده است.
مرگ خران سخت بود در حق من بخت بود
زانک چو خر دور شود باشد عیسی بر من
هوش مصنوعی: مرگ خرها برای من بسیار دشوار است، زیرا وقتی خر از من دور میشود، انگار عیسی به من کمک میکند.
از پی غربیل علف چند شدم مات و تلف
چند شدم لاغر و کژ بهر خر لاغر من
هوش مصنوعی: به دنبال اینکه از علفها غربال کنم، به شدت گیج و نابود شدم و به خاطر این کار، لاغر و ضعیف شدهام. این وضعیت برای خر لاغرم نیز مناسب نیست.
آنچ که خر کرد به من گرگ درنده نکند
رفت ز درد و غم او حق خدا اکثر من
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای من سختی و درد را به همراه داشت، مانند یک گرگ درنده است که نمیتواند به من آسیب بزند. من از درد و غم او رها شدم و برکتی که خداوند به من داده، بیشتر از اینهاست.
تلخی من خامی من خواری و بدنامی من
خون دل آشامی من خاک از او بر سر من
هوش مصنوعی: من در زندگی تلخیها و رنجهای زیادی را تجربه کردهام و به خاطر نارساییها و ناتوانیهایم در موقعیتهای بدی قرار گرفتهام. این مشکلات سبب شده که به من آسیب زیادی برسد و در نظر دیگران بدنام باشم. همه این دردها و غمها و شکستها تنها بار من است که هیچ گاه فراموش نمیشود.
شارِقِ من فارقِ من از نظرِ خالقِ من
شمع کُشی دیده کَنی در نظر و منظر من
هوش مصنوعی: عشق و محبت من از نظر خداوند من جدا شده است. آیا میتوانی زیبایی خود را در وجود من مشاهده کنی؟
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۱۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1401/01/20 12:04
نیما نبوی
اینجا مستقبِل است به معنی به استقبال رونده، نه مستقبَل.
مستقبل. [ م ُ ت َ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از استقبال. روی به چیزی آرنده.
مستقبل. [ م ُ ت َ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) نعت مفعولی از استقبال. آنچه بسوی آن روی آورند.
1401/02/23 16:04
نیما نبوی
کاری که خر (منِ ذهنی) با من کرد، گرگ هم نمیکند. اما همین درد و غمی که خر برای من درست کرد این حسن را داشت که باعث شد اکثرِ من (بیشترِ آن چیزی که فکر میکردم منم. در بیت بعد به مثالهایی از آن اشاره شده) از بین برود.