گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۱۵

من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان
من بکشم دامن تو دامن من هم تو کشان
جان من و جان تو را هر دو به هم دوخت قضا
خوش خوش خوش خوشم پیش تو ای شاه خوشان
زانک مرا داد لبش نیست لبی را اثرش
ز آنچ چشیدم ز لبت هیچ لبی را مچشان
آنک ترش روی بود دانک درم جوی بود
از خم سرکه است همه با شکرانش منشان
گفتم ای شاه علم من که میان عسلم
از عسل من که چشد گفت لب خوش منشان

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان
من بکشم دامن تو دامن من هم تو کشان
هوش مصنوعی: من از صحبت کردن با انسان‌های بی‌خیال لذت می‌برم و از لب و زبان آنها خوشم می‌آید. دامن تو را می‌کشم و از تو می‌خواهم که دامن من را هم بکشی.
جان من و جان تو را هر دو به هم دوخت قضا
خوش خوش خوش خوشم پیش تو ای شاه خوشان
هوش مصنوعی: سرنوشت ما را به هم پیوند زده است، و من در حضور تو، ای پادشاه خوشبخت، احساس شادابی و خوشی فراوانی می‌کنم.
زانک مرا داد لبش نیست لبی را اثرش
ز آنچ چشیدم ز لبت هیچ لبی را مچشان
هوش مصنوعی: چونکه لبش طعمی به من نداد، اثری از آن طعم را بر لب دیگران نمی‌بینم. از آنچه که از لب تو چشیدم، هیچ لب دیگری نمی‌تواند آن را بیاورد.
آنک ترش روی بود دانک درم جوی بود
از خم سرکه است همه با شکرانش منشان
هوش مصنوعی: آن شخص با چهرهٔ ترش و اخمو، در واقع مانند سروی است که از آن سرکه می‌چکد، اما با شیرینی و شکر در کنار آن، نشان می‌دهد که می‌توان در کنار تلخی‌ها، شیرینی‌هایی نیز پیدا کرد.
گفتم ای شاه علم من که میان عسلم
از عسل من که چشد گفت لب خوش منشان
هوش مصنوعی: گفتم ای پادشاه دانش، بین شکوفه‌های من و عسل من که طعم شیرینش را بچشد، گفت که لب‌های خوشم می‌چشند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۸۱۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/12/15 17:03
هوشنگ همدانی

به نظر میرسد مصرع سوم در انتها ایراد وزنی داشته و به جای قضا چرخ درست تر و رافع مشکل وزن است

1398/05/26 13:07
اسماعیل امینی

نظر هوشنگ همدانی درست نیست.مصرع سوم اشکال وزنی ندارد و ااتفاقا با جایگزینی کلمه چرخ وزن مختل خواهد شد

1398/09/08 17:12
سید احسان حسینی

در بیت آخر
گفتم ای شاه علم ایراد وزنی دارد
چیزی باید شبیه به گفتمش ای شاه علم یا از این قبیل باشد که مفتعلن تشکیل شود