غزل شمارهٔ ۱۷۹۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۷۹۳ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۷۹۳ به خوانش محمدرضا جراح زاده
غزل شمارهٔ ۱۷۹۳ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بیت معروف
بسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا /
بسم الله ای شمس الضحا بسم الله ای عین الیقین
را حسام الدین سراج در پایان تصنیفی که ابیات آن از غزل قبلی (1792) می باشد خوانده است ولی تصنیف و آلبوم به همین نام "بسم الله ای شمس الضحی" می باشد.
پیرو گفته آقای شهاب لطفا به لیمک زیر مراجعه کنید
پیوند به وبگاه بیرونی
این مدل را محمود کریمی در محرم بسیار زیبا برای ابی عبدالل خوانده
این کیست این این کیست این این ذکر طوفانیست این نور ربانیست این این گوهر جانیست این
بسم الله ای خون خدا بسم الله ای شهد بلا شاه شهید کربلا یاین امیر المومنین
پیوند به وبگاه بیرونی
فوق العاده
با صدای محمود کریمی
سلام
ای کاش ما هم جرعه ای از شراب عشق حق را مینوشیدیم.
این غزل و غزل قبلی با هم ترکیب شدن در آهنگ جدید آقای چاووشی ...
خود آقای چاووشی هم ظاهرا از این سایت استفاده میکنه به عنوان مرجع ...
سلام
این یکی از سنگین اشعار مولانا هست. کسی که این شعر را با تمام وجود درک کنه قطعا متوجه رتبه ی بالای عرفانی این شخصیت خواهد شد.
به تازگی متوجه شدم که محسن چاوشی آنرا در سبک پاپ خوانده که وقتی گوش کردم بسیار لذت بردم اما برای عاشقان مولانا و این شعر اکیدا پیشنهاد می کنم که آواز استاد سید حسام الدین سراج که چند سال پیش با این شعر خوانده شده را حتما گوش کنند. صدای عرفانی سراج قطعا بهتر و لذتبخش تر خواهد بود. به نظر می رسه که سراج در این اجرا حجم نفس و صدای خودش را داره به رخ همه ی خوانندگان می کشه و همه را به رقابت فرا می خوانه. البته سبک ها با هم خیلی متفاوت هستند و این نظر بنده هست.
لینک دانلود با صدای سید حسام الدین سراج:
پیوند به وبگاه بیرونی
این اجرا بسیار استادانه هست و بصورتی اجرا شده که برای مخاطب ، صحنه ای که در زیر می نویسم را تداعی می کنه:
اجرای آهنگ به دو دسته خواننده تقسیم شده که یکی را حسام الدین سراج (بعنوان شخصی جدید الورود) و صدای دیگر را گروهی که همخوانی می کنند (بعنوان اهالی یک شهر) روایت می کنند.
در ابتدا ، موزیک با اجرای همنوازی برای مدتی حدود 5 دقیقه شروع میشه و در ذهن انسان ، صحنه ای را تداعی می کنه که یک شخص برای دیدن یوسف ثانی داره سفر می کنه و تشنه ی دیدار کسی هست که به دنبالش اومده
به نظر می رسه شخصی به شهری وارد شده و قبلا تعریفاتی از جناب یوسف ثانی ( که احتمالا شمس منظورش هست ) شنیده . این شخص ناگهان یوسف ثانی را می بینه و از اهالی شهر سوال می کنه که این کیست؟
اهالی شهر هم در جواب اون فرد ، چیزهایی که از یوسف ثانی شنیده و دیدند را بیان می کنند.
در این بین چندین بار سوال کننده تغییر می کنه و مردم از این شخص جدیدالورود در مورد شخصیت یوسف ثانی سوال می کنند. در هر سوال ، شخص جدیدالورود از شخصیت یوسف ثانی چیزهایی میگه و مردم شهر یاد می گیرند و تکرار می کنند.
در نهایت مردم شهر و شخص جدیدالورود به نتیجه ی واحدی از یوسف ثانی می رسند و به ستایش مرام و مسلک یوسف ثانی می پردازند.
البته این دیدگاه شخص من از این اجرای استادانه حسام الدین سراج هست و خوشحال میشم که نظرات سایر دوستان را هم بدونم
پیشنهاد می کنم که در همینجا نظرات را مطرح کنید اما برای اعلام نظر خصوصی ، این ایمیل بنده هست:
h.amirifallah@gmail.com
این که اجرای اواز روی این اشعار میتواند لذتبخش باشد بحثی نیست ولی اینکه اینجا تبدیل بشود به مکان معرفی خواننده ها و سبک موسیقی پاپ و... و حجم صدای فلان کس یه جور بی اعتناعی به شاعر و پیام شعر است
نظرمو درباره یوسف ثانی گذاشتم تو کانال
phoenix_persian
بنظرم امام زمانو صبح جمعه خطاب میکنن
هزاربار دیگه هم بخونم سیر نمیشم.حاضرم یک هفته تمام حرف بزنم درباره این شعر.
ضمنا اینو حیفم اومد نگم،میگه نعلین برون کن برگذر اشاره داره به حضرت موسی،سوره طور،اولین بار که خدا باموسی کلیم الله سخن گفت فرمود ای موسی،من پروردگار توام،نعلین خود برون کن که وارد سرزمین مقدس طور شده ای.درهمین جمله که چرا خداوندفرموده نعلین خود بدر کن بین مفسرین اجماع وجودنداره و خیلی تفاسیر زیبایی از این آیه ارائه شده.حتما بخونید.
گلهای سرخ و زرد بین،آشوب وردآورد بین،درقعردریا گرد بین،موسای عمرانیست این
خورشید خندان میرسد،مست و خرامان میرسد،با گوی چوگان میرسد،سلطان میدانیست این
یه ایهام جالبی هم داره میگه ایوب را آمد نظر یعقوب را آمد پسر،یعنی یقوب اجردوتا پیغمبر برد،هم صبر ایوبو کشید و هم انتظار یعقوبو.
البته من معتقدم نوشتن شعر فقط برای حفظ اونه وگرنه خیلی جاها نوشت کلمه تحقیر لطافت شعره.
مثلا جایی میگه ای خاک برشرم و حیا،هنگام پیشانیست این،یعنی هم باید از شرم و حیا بزنی تو پیشونی خودت،هم اینکه بخونیش هنگامه پیشانیست این،یعنی این فردی که دارم توصیفش میکنم هنگامه پیشانیه.هنگامه یعنی شورش وغوغا وهیاهو
به نظرم در بیت آخر کهف اصحاب یمین درست تر است