گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۷۱

شد ز غمت خانهٔ سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
در طلب زهرهْ رُخِ ماه رو
می‌نگرد جانب بالا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت
رفت بر این سقف مصفا دلم
آه که امروز دلم را چه شد؟ 
دوش چه گفته است کسی با دلم؟ 
از طلب گوهر گویای عشق
موج زند موج چو دریا دلم
روز شد و چادر شب می‌دَرَد
در پی آن عیش و تماشا دلم
از دل تو در دل من نکته‌هاست
اه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم
ای تبریز از هوس شمس دین
چند رود سوی ثریا دلم

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد ز غمت خانهٔ سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
هوش مصنوعی: از غم تو، دل من پر از افسوس و حزن شده و در جستجوی تو، دل‌ام به هر مکان و گوشه‌ای رفته است.
در طلب زهرهْ رُخِ ماه رو
می‌نگرد جانب بالا دلم
هوش مصنوعی: من در تلاش برای جلب توجه زهره، به چهره ماه خیره شده‌ام و دلم از شوق بالا می‌رود.
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت
رفت بر این سقف مصفا دلم
هوش مصنوعی: در پی غم او سفر کردم و در نهایت از روی دست تقدیر، دل شاد خود را به این فضای پاک و روشن سپردم.
آه که امروز دلم را چه شد؟ 
دوش چه گفته است کسی با دلم؟ 
هوش مصنوعی: امروز احساس عجیبی دارم و نمی‌دانم چرا. دیروز کسی برای قلبم حرف‌هایی زد که هنوز در ذهنم مانده است.
از طلب گوهر گویای عشق
موج زند موج چو دریا دلم
دل من به دنبال گوهر عشق همچون دریا موج می‌زند و خروش می‌کند.  
روز شد و چادر شب می‌دَرَد
در پی آن عیش و تماشا دلم
هوش مصنوعی: صبح فرا رسید و شب به آرامی کنار رفت. من نیز در پی لذت و تماشای زیبایی‌هایم.
از دل تو در دل من نکته‌هاست
اه چه ره است از دل تو تا دلم
هوش مصنوعی: از دل تو به دل من نکات و رازهایی انتقال یافته است. آه، چقدر فاصله است بین دل تو و دل من!
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم
هوش مصنوعی: اگر بر دل من رحمی نکنید، وای بر حال دلم! دردِ دلم را فقط خودم می‌دانم.
ای تبریز از هوس شمس دین
چند رود سوی ثریا دلم
هوش مصنوعی: ای تبریز، مرا از آرزوی شمس دین دور نکن، چرا که دلم به سمت ستاره ثریا می‌رود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۷۷۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۷۷۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۷۷۱ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1389/10/08 21:01
جلیل

گمان کنم در آغاز بیت پنجم, به جای "از" باید "در" قرار بگیره. گویا بیشتر این شعر رو اینطور نوشتن, آقای ناظری هم اینطور میخونه, حالا شما نسخه خودتون رو یک بازنگری بفرمایید.
با سپاس...
---
پاسخ: دوستان با نسخهٔ چاپی مقایسه کنند، نتیجه را اطلاع دهند.

1389/10/14 14:01
نگین شکروی

با درود و سپاس فراوان
" از طلب گوهر..." مطابق با نسخه اصلی است.
( دیوان شمس، انتشارات امیرکبیر، سال 1341)

1391/08/17 13:11
مسعود

بیت هفتم مصرع دوم بجای "آه" باید "وه" قرار بگیرد

1393/06/27 11:08
امیر

مولانا روحت شاد
از این شعر مولوی شور اشتیاق میگرم

1394/02/23 10:04
عاطفه شریفان

با سلام. تا جایی که من برداشت کردم و مطالعه داشتم بیت هفتم در مصراع دوم " اَ ه" باید جایگزین
" آه" شود که نشان کلافگی شاعر است. مرسی

1402/09/18 18:12
سامان اسکندری

وه خیلی زیباتر میشه

1394/07/10 11:10
رضوان

از همایون شجریان عزیز متشکرم که با صدای ملکوتی اش زیبایی این غزل رو دو چندان کرد...

1394/09/08 23:12
گاس

این شعر رو استاد ناظری در آلبوم حیرانی بسیار بی نظیر اجرا کرده اند.

1395/01/28 07:03
مجتبی

با سلام و ضمن تشکر
به نظر بنده بیت هفتم مصرع دوم به جای (آه) و یا حتی ( آ ه ) اگر ( وه ) قرار بگیره بهتره و موقع خوندن هم راحت تر

1395/04/01 12:07
روح‌الله

با سلام.
به نظر حقیر متن شعر بر اساس تصنیف استاد ناظری در آلبوم حیرانی، رساتر و دقیق‌تر می‌باشد. در متن شما ناهمگونی‌هایی احساس می‌شود.
مانند بیت دوم که به نظر می‌رسد به جای" زهره" به کار بردن واژه‌ی" ظهر" معنای بهتری دارد. در واقع "در طلب ظهر رخ ماه رو " هم معنای بهتری داشته و هم آرایه‌‌‌ی زیباتری ایجاد می‌کند.
همچنین به کار بردن واژه‌ی " وه " که شگفتی و حسرت شاعر را می‌رساند، علاوه بر موزون‌تر کردن مصرع، مفهوم‌تر است.
با سپاس.

1395/05/27 14:07
سعید رمضانی

اجرای این غزل توسط استاد علیرضا افتخاری در آواز نوا بسیار زیبا و تاثیرگذار است.

1395/10/19 08:01
سینا

علیرضا افتخاری هم در آلبوم غریبستان در دستگاه نوا و گوشه ی نیشابورک اجرا کردند که بسیار استادانه هست.

1395/11/06 11:02
عطیه

این شعر توسط گروه آوان باند در آهنگی به نام گنجور نیز به زیبایی اجرا شده است.

1396/01/04 18:04
سراج

با سلام و بی کران درود و مهر،طبق نسخه چاپی تصحیح و طبع شادروان بدیع الزمان فروزانفر به همین صورت که آمده صحیح است.
از طلب گوهر گویای عشق...

1396/08/13 11:11
جمشید پیمان

چند دهی وعده ی فردا به من؟
«جمشید پیمان»
شِکوِه کنم از دلِ تو یا دلم
کرد دلت واله و شیدا دلم
غیر تماشای رخ خوب تو
نیست قرارِ دگری با دلم
بی تو چه گویم که دلم چون بوَد
همچو پریشانیِ دریا، دلم
یاد تو و این دلِ دلتنگِ من
نیست دگر جای تمنّا دلم
باغ دلم بی تو ز گُل شد تهی
خشک تر از پهنه ی صحرا دلم
چند نشینم که تو آئی ز در
چند کند خواهش بی جا دلم
کار جنونم چه تماشائی است
شد ز غمت خانه ی سودا دلم*
چشم من و رویِ تو ؟ این آرزوست
گشته پریشیده ی رؤیا دلم
چند دهی وعده ی فردا به من
گو چه کند با غم فردا دلم
*مطلع غزلی از جلال الدین بلخی


د

1396/08/13 12:11
حسین،۱

جناب جمشید پیمان
بسیار عالی بود
نکته سنجی ، روانی و ،،،،
به شما تبریک می گویم
زنده باشید

1396/11/27 16:01
نواب

سلام..
این غزل عشقه

1396/11/03 20:02
هیچ

هیچ نمیتوان گفت... مولانا شیرین سخن ترین شاعر است.

1398/06/22 09:09
علی حسن زاده

هر وقت شعری می خونم و گمان می کنم که شاعرش احتمالا معاصره و بعد می بینم که نه ..شاعرش مولاناست ... چنان مبهوت میشم که حد و اندازه نداره
انگار با زبان آیندگانش آشناتر بوده تا حال و نزدیکانش

1399/03/28 16:05
س م مرعشی

1- زهره عروس آسمان شناخته می‌شده و ظهر ترجیح نداره
2-در مورد زبان شعر:
2-1-از سعدی به بعد زبان فارسی تغییر خاصی نداشته
2-2-مولانا و به طور کلی صوفیه مخابشون رو مردم کوچه و بازار می‌دونستند برای همین کلا زبان ساده‌ای دارن

1399/10/09 16:01

بانظراقای جلیل موافقم.بنظرم" آه"صحیح است."وه"واژه تحسین است اما "آه"واژه حسرت وتاسف است.شاعردرجستجوی یارش که سیمایی همچون زهره وماه داردمیباشدوکاملاصحیح است.درخاتمه هزاران درودبراستادمسلم اوای سنتی جناب شهرام ناظری و جناب همایون جان شجریان که اوای روح نوازی دارد.

1399/12/19 21:03
مهدی اسکندری

مولانا در این شعر اعجاز کلام را به حد اکثر رسانده است چنانکه اگر کسی این شعر را بدون دانستن نام شاعر بخواند آن را شاید با غزل یکی از غزل سرایان معاصر اشتباه بگیر از بس نو و فراتر از زبان زمان خود آن را سروده. زبان نوی شعر کمتر از معنای آن ارج ندارد.
از دل تو در دل من نکته هاست ...