غزل شمارهٔ ۱۷۷
ای بگفته در دلم اسرارها
وی برای بنده پخته کارها
ای خیالت غمگسار سینهها
ای جمالت رونق گلزارها
ای عطای دست شادی بخش تو
دست این مسکین گرفته بارها
ای کف چون بحر گوهرداد تو
از کف پایم بکنده خارها
ای ببخشیده بسی سرها عوض
چون دهند از بهر تو دستارها
خود چه باشد هر دو عالم پیش تو
دانه افتاده از انبارها
آفتاب فضل عالم پرورت
کرده بر هر ذرهای ایثارها
چارهای نبود جز از بیچارگی
گرچه حیله میکنیم و چارهها
نورهای شمس تبریزی چو تافت
ایمنیم از دوزخ و از نارها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بگفته در دلم اسرارها
وی برای بنده پخته کارها
هوش مصنوعی: ای کسی که در دل من رازهای زیادی وجود دارد و برای من کارهای مهم و اندیشههای عمیق و سنجیدهای را فراهم کردهای.
ای خیالت غمگسار سینهها
ای جمالت رونق گلزارها
هوش مصنوعی: ای خیال تو، مایهی دلتنگی قلبها، ای زیباییات، نشاطبخش باغها و گلها.
ای عطای دست شادی بخش تو
دست این مسکین گرفته بارها
هوش مصنوعی: ای بخشش تو که شادی را به همراه دارد، بارها دست این بیچاره را گرفتهای.
ای کف چون بحر گوهرداد تو
از کف پایم بکنده خارها
هوش مصنوعی: ای دریا، مانند جواهری که در دستان من قرار دادی، از پایم خارها را بیرون کشیدی.
ای ببخشیده بسی سرها عوض
چون دهند از بهر تو دستارها
هوش مصنوعی: ای کسی که بخشش تو موجب نجات بسیاری شده است، مردم برای تو دستارهای خود را به نشانه ارادت و احترام تقدیم میکنند.
خود چه باشد هر دو عالم پیش تو
دانه افتاده از انبارها
هوش مصنوعی: هر دو دنیا در مقابل تو، مانند دانهای هستند که از انبارها به زمین افتاده است.
آفتاب فضل عالم پرورت
کرده بر هر ذرهای ایثارها
هوش مصنوعی: خورشید دانش و بزرگی تو بر هر ذرهای محبت و بخشش نثار کرده است.
چارهای نبود جز از بیچارگی
گرچه حیله میکنیم و چارهها
هوش مصنوعی: جز از ناتوانی، راهی نمیبود و حتی اگر دسیسهها و تدابیر به کار ببریم.
نورهای شمس تبریزی چو تافت
ایمنیم از دوزخ و از نارها
هوش مصنوعی: نورهای شمس تبریزی مانند چراغی در دل ما میتابد و باعث میشود از عذاب و دردهای جهنم در امان باشیم.