گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۶۳

ما که باده ز دست یار خوریم
کی چو اشتر گیاه و خار خوریم
ایمنیم از خمار مرگ ایرا
می باقی بی‌خمار خوریم
جام مردان بیار تا کامروز
بی‌محابا و مردوار خوریم
به دم ناشمرده زنده شویم
اندر آن دم که بی‌شمار خوریم
ساقیا پای دار تا ز کفت
می سرجوش پایدار خوریم
پی این شیر مست می پوییم
تا کباب از دل شکار خوریم
زان دیاریم کز حدث پاک است
روزی پاک از آن دیار خوریم
نه چو کرکس اسیر مرداریم
نه چو لک لک ز حرص مار خوریم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما که باده ز دست یار خوریم
کی چو اشتر گیاه و خار خوریم
هوش مصنوعی: ما که از دست یارمان شراب می‌نوشیم، دیگر چطور می‌توانیم مانند شتری، علف و خار بخوریم؟
ایمنیم از خمار مرگ ایرا
می باقی بی‌خمار خوریم
هوش مصنوعی: ما از بی‌خوابی مرگ در امان هستیم، پس بی‌نگرانی به زندگی ادامه می‌دهیم و از خوشی‌های آن لذت می‌بردیم.
جام مردان بیار تا کامروز
بی‌محابا و مردوار خوریم
هوش مصنوعی: یک جام بیاورید تا امروز بی‌هیچ ترسی و به روشی شجاعانه بنوشیم.
به دم ناشمرده زنده شویم
اندر آن دم که بی‌شمار خوریم
هوش مصنوعی: در زمانی که به شمارش نیاییم و از نعمت‌ها بهره‌مند شویم، به زندگی ادامه خواهیم داد.
ساقیا پای دار تا ز کفت
می سرجوش پایدار خوریم
هوش مصنوعی: ای ساقی، تا وقتی که می در کاسه‌ات وجود دارد، به ما بنوشان تا از این نوشیدنی همیشه فراوان بهره‌مند شویم.
پی این شیر مست می پوییم
تا کباب از دل شکار خوریم
هوش مصنوعی: من در پی این شیر سرمست می‌روم تا از دل شکار کباب بخورم.
زان دیاریم کز حدث پاک است
روزی پاک از آن دیار خوریم
هوش مصنوعی: ما از سرزمینی هستیم که از آلودگی‌ها پاک است و روزی پاک و خالص از آنجا می‌خوریم.
نه چو کرکس اسیر مرداریم
نه چو لک لک ز حرص مار خوریم
هوش مصنوعی: ما نه مانند کرکس‌هایی هستیم که اسیر مرده‌ها شده‌اند و نه مانند لک‌لک‌هایی که به خاطر حرص، مار می‌خورند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۷۶۳ به خوانش عندلیب