گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۶۰

به خدایی که در ازل بوده‌ست
حی و دانا و قادر و قیوم
نور او شمع‌های عشق فروخت
تا بشد صد هزار سر معلوم
از یکی حکم او جهان پر شد
عاشق و عشق و حاکم و محکوم
در طلسمات شمس تبریزی
گشت گنج عجایبش مکتوم
که از آن دم که تو سفر کردی
از حلاوت جدا شدیم چو موم
همه شب همچو شمع می سوزیم
ز آتشش جفت وز انگبین محروم
در فراق جمال او ما را
جسم ویران و جان در او چون بوم
آن عنان را بدین طرف برتاب
زفت کن پیل عیش را خرطوم
بی‌حضورت سماع نیست حلال
همچو شیطان طرب شده مرحوم
یک غزل بی‌تو هیچ گفته نشد
تا رسید آن مشرفه مفهوم
بس به ذوق سماع نامه تو
غزلی پنج شش بشد منظوم
شام ما از تو صبح روشن باد
ای به تو فخر شام و ارمن و روم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به خدایی که در ازل بوده‌ست
حی و دانا و قادر و قیوم
هوش مصنوعی: به خدایی که از آغاز وجود داشته و همیشه زنده، با علم و قدرت و نگهداری کامل است.
نور او شمع‌های عشق فروخت
تا بشد صد هزار سر معلوم
هوش مصنوعی: نور او مانند شمع‌های عشق است که با روشنایی خود، جان‌ها و دل‌های بسیاری را زنده کرده و به عشق و اشتیاق دچار ساخته است.
از یکی حکم او جهان پر شد
عاشق و عشق و حاکم و محکوم
هوش مصنوعی: از یک فرمان، جهان پر از عاشق و عشق و حاکم و محکوم شد.
در طلسمات شمس تبریزی
گشت گنج عجایبش مکتوم
هوش مصنوعی: شمس تبریزی به رازها و اسرار عمیق دست یافته و گنجینه‌ای از عجایب را در اختیار دارد که پنهان مانده است.
که از آن دم که تو سفر کردی
از حلاوت جدا شدیم چو موم
هوش مصنوعی: از زمانی که تو رفتی، ما از شیرینی زندگی جدا شدیم و حال‌مان مانند موم شده است.
همه شب همچو شمع می سوزیم
ز آتشش جفت وز انگبین محروم
هوش مصنوعی: ما هر شب مانند شمعی می‌سوزیم و به خاطر آتش‌اش در عذابیم و از شیرینی زندگی بی‌بهره‌ هستیم.
در فراق جمال او ما را
جسم ویران و جان در او چون بوم
هوش مصنوعی: در دوری و جدایی از زیبایی او، بدن ما خراب و ویران است، و روح ما در او مانند جغدی بی‌سرگردان.
آن عنان را بدین طرف برتاب
زفت کن پیل عیش را خرطوم
هوش مصنوعی: عنان را به این سمت بچرخان و شادابی زندگی را با قدرت و مهارت به جلو ببر.
بی‌حضورت سماع نیست حلال
همچو شیطان طرب شده مرحوم
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، هیچ حال و هوای شادی وجود ندارد، و همچون شیطان، شادی و سرور به طرز غیرمجاز و نادرست به سراغ من آمده است.
یک غزل بی‌تو هیچ گفته نشد
تا رسید آن مشرفه مفهوم
هوش مصنوعی: هیچ غزلی بدون حضور تو سروده نشده است تا زمانی که آن حالت خاص و زیبا به وجود آمد.
بس به ذوق سماع نامه تو
غزلی پنج شش بشد منظوم
هوش مصنوعی: به خاطر لذت و شوقی که از شنیدن نامه‌ات دارم، غزلی پنج یا شش بیتی سروده‌ام.
شام ما از تو صبح روشن باد
ای به تو فخر شام و ارمن و روم
هوش مصنوعی: ای کاش شب ما با روشنی تو آغاز شود، تو که به خودت می‌بالید در شام، ارمن و روم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۷۶۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/04/02 14:07
علی

با سلام ، مرجوم درست است نه مرحوم.

1395/09/05 23:12
نشاط

بی حضورت سماع نیست حلال
همچو شیطان طرب شده مرجوم
(مرجوم به معنای رانده شده و سنگسار شده)
مقالات شمس تبریزی/ تصحیح و تعلیق محمد علی موحد

1396/07/15 13:10
ابوالفضل حدادی

هنگامی که فضای شهر قونیه برای شمس تنگ میشود، او به دمشق میرود. مولانا نامه ای به او مینویسد و فرزند خود، سلطان ولد، را برای بازگرداندن شمس به دمشق میفرستد.
شعر بالا، گویا شعریست که در آن نامه مرقوم شده است.
[به نقل از پیشگفتار دکتر موحد بر مفالات شمس]

1402/06/23 07:08
رضا از کرمان

سلام 

 عزیزان چرا در مصرع اول رعایت قافیه نشده است  آیا این نوعی صنعت ادبی است اگر دوستان توضیح بفرمایند ممنون میشم 

  شاد وسرفراز باشید

1402/06/23 10:08
علی میراحمدی

اگر قالب را غزل بدانیم شاعر در مصراع اول قافیه را رعایت نکرده است و شعر از قالب غزل خارج شده و دیگر تبدیل به قالب«قطعه»شده است.