اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به خدایی که در ازل بودهست
حی و دانا و قادر و قیوم
هوش مصنوعی: به خدایی که از آغاز وجود داشته و همیشه زنده، با علم و قدرت و نگهداری کامل است.
نور او شمعهای عشق فروخت
تا بشد صد هزار سر معلوم
هوش مصنوعی: نور او مانند شمعهای عشق است که با روشنایی خود، جانها و دلهای بسیاری را زنده کرده و به عشق و اشتیاق دچار ساخته است.
از یکی حکم او جهان پر شد
عاشق و عشق و حاکم و محکوم
هوش مصنوعی: از یک فرمان، جهان پر از عاشق و عشق و حاکم و محکوم شد.
در طلسمات شمس تبریزی
گشت گنج عجایبش مکتوم
هوش مصنوعی: شمس تبریزی به رازها و اسرار عمیق دست یافته و گنجینهای از عجایب را در اختیار دارد که پنهان مانده است.
که از آن دم که تو سفر کردی
از حلاوت جدا شدیم چو موم
هوش مصنوعی: از زمانی که تو رفتی، ما از شیرینی زندگی جدا شدیم و حالمان مانند موم شده است.
همه شب همچو شمع می سوزیم
ز آتشش جفت وز انگبین محروم
هوش مصنوعی: ما هر شب مانند شمعی میسوزیم و به خاطر آتشاش در عذابیم و از شیرینی زندگی بیبهره هستیم.
در فراق جمال او ما را
جسم ویران و جان در او چون بوم
هوش مصنوعی: در دوری و جدایی از زیبایی او، بدن ما خراب و ویران است، و روح ما در او مانند جغدی بیسرگردان.
آن عنان را بدین طرف برتاب
زفت کن پیل عیش را خرطوم
هوش مصنوعی: عنان را به این سمت بچرخان و شادابی زندگی را با قدرت و مهارت به جلو ببر.
بیحضورت سماع نیست حلال
همچو شیطان طرب شده مرحوم
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، هیچ حال و هوای شادی وجود ندارد، و همچون شیطان، شادی و سرور به طرز غیرمجاز و نادرست به سراغ من آمده است.
یک غزل بیتو هیچ گفته نشد
تا رسید آن مشرفه مفهوم
هوش مصنوعی: هیچ غزلی بدون حضور تو سروده نشده است تا زمانی که آن حالت خاص و زیبا به وجود آمد.
بس به ذوق سماع نامه تو
غزلی پنج شش بشد منظوم
هوش مصنوعی: به خاطر لذت و شوقی که از شنیدن نامهات دارم، غزلی پنج یا شش بیتی سرودهام.
شام ما از تو صبح روشن باد
ای به تو فخر شام و ارمن و روم
هوش مصنوعی: ای کاش شب ما با روشنی تو آغاز شود، تو که به خودت میبالید در شام، ارمن و روم.
حاشیه ها
با سلام ، مرجوم درست است نه مرحوم.
بی حضورت سماع نیست حلال
همچو شیطان طرب شده مرجوم
(مرجوم به معنای رانده شده و سنگسار شده)
مقالات شمس تبریزی/ تصحیح و تعلیق محمد علی موحد
1396/07/15 13:10
ابوالفضل حدادی
هنگامی که فضای شهر قونیه برای شمس تنگ میشود، او به دمشق میرود. مولانا نامه ای به او مینویسد و فرزند خود، سلطان ولد، را برای بازگرداندن شمس به دمشق میفرستد.
شعر بالا، گویا شعریست که در آن نامه مرقوم شده است.
[به نقل از پیشگفتار دکتر موحد بر مفالات شمس]
1402/06/23 07:08
رضا از کرمان
سلام
عزیزان چرا در مصرع اول رعایت قافیه نشده است آیا این نوعی صنعت ادبی است اگر دوستان توضیح بفرمایند ممنون میشم
شاد وسرفراز باشید
1402/06/23 10:08
علی میراحمدی
اگر قالب را غزل بدانیم شاعر در مصراع اول قافیه را رعایت نکرده است و شعر از قالب غزل خارج شده و دیگر تبدیل به قالب«قطعه»شده است.