غزل شمارهٔ ۱۷۵۴
آتشی از تو در دهان دارم
لیک صد مُهر بر زبان دارم
دو جهان را کند یکی لقمه
شعلههایی که در نهان دارم
گر جهان جملگی فنا گردد
بیجهان مُلک صد جهان دارم
کاروانها که بار آن شِکرست
من ز مصر عدم روان دارم
من ز مستی عشق بیخبرم
که از آن سود یا زیان دارم
چشم تن بود درفِشان از عشق
تا کنون جان درفشان دارم
بند خانه نیم که چون عیسی
خانه بر چارُمآسمان دارم
شکر آن را که جان دهد تن را
گر بشد جان، جانِ جان دارم
آنچ دادهست شمس تبریزی
ز من آن جو که من همان دارم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آتشی از تو در دهان دارم
لیک صد مُهر بر زبان دارم
هوش مصنوعی: من در دل خود آتشی از محبت و احساس به تو دارم، اما به خاطر برخی دلایل، نمیتوانم آن را بر زبان بیاورم و سکوت اختیار کردهام.
دو جهان را کند یکی لقمه
شعلههایی که در نهان دارم
هوش مصنوعی: من دو جهان را به یک لقمه تبدیل میکنم، چون شعلههایی که در دل دارم نهفتهاند.
گر جهان جملگی فنا گردد
بیجهان مُلک صد جهان دارم
هوش مصنوعی: اگر تمام جهان نابود شود، من همچنان به ملک و سلطنتی نامحدود و بیپایان دست مییابم.
کاروانها که بار آن شِکرست
من ز مصر عدم روان دارم
هوش مصنوعی: کاروانهایی که بارشان شکر است، من از سرزمین عدم به راه افتادهام.
من ز مستی عشق بیخبرم
که از آن سود یا زیان دارم
هوش مصنوعی: من در حالتی هستم که خیلی از عشق غرق در مستیام و هیچ اطلاعی از اثرات خوب یا بد آن ندارم.
چشم تن بود درفِشان از عشق
تا کنون جان درفشان دارم
هوش مصنوعی: چشمم مانند درفش از عشق میدرخشد و تا به حال جانم نیز مانند درفش درخشان است.
بند خانه نیم که چون عیسی
خانه بر چارُمآسمان دارم
هوش مصنوعی: من نیمهای از خانه را دارم که مثل عیسی، به آسمان میخرامد.
شکر آن را که جان دهد تن را
گر بشد جان، جانِ جان دارم
هوش مصنوعی: از اینکه زندگی و وجودم را مدیون کسی هستم که جانش را برای من فدا میکند، قدردانی میکنم. حتی اگر جان او از بین برود، عشق و امید من به او و به حیات ادامه دارد.
آنچ دادهست شمس تبریزی
ز من آن جو که من همان دارم
هوش مصنوعی: شمس تبریزی آنچه را که به من داده، همان چیزی است که من از قبل داشتم.