غزل شمارهٔ ۱۷۱۵
هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام
دشمنم از مرگ من کور شود والسلام
آن شکرستان مرا می کشد اندر شکر
ای که چنین مرگ را جان و دل من غلام
در غلط افکندهست نام و نشان خلق را
عمر شکربسته را مرگ نهادند نام
از جهت این رسول گفت که الفقر کنز
فقر کند نام گنج تا غلط افتند عام
وحی در ایشان بود گنج به ویران بود
تا که زر پخته را ره نبرد هیچ خام
گفتم ای جان ببین زین دلم سست تنگ
گفت که زین پس ز جهل وامکش از پس لگام
تا که سرانجام تو گردد بر کام تو
توسن خنگ فلک باشد زیر تو رام
گر تو بدانی که مرگ دارد صد باغ و برگ
هست حیات ابد جوییش از جان مدام
خامش کن لب ببند بیدهنی خای قند
نیست شو از خود که تا هست شوی زو تمام
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر کی بمیرد شود دشمن او دوستکام
دشمنم از مرگ من کور شود والسلام
هوش مصنوعی: هر کسی که بمیرد، دشمن او به دوست تبدیل میشود. اگر دشمن من از مرگ من خوشحال شود، پس اینجا کلام من تمام است.
آن شکرستان مرا می کشد اندر شکر
ای که چنین مرگ را جان و دل من غلام
هوش مصنوعی: شیرینی و لذتهای زندگی، مرا به سوی خود میکشد. ای کسی که اینقدر برای من جذاب و دلفریب هستی، من جان و دلام را فدای تو میکنم.
در غلط افکندهست نام و نشان خلق را
عمر شکربسته را مرگ نهادند نام
هوش مصنوعی: زندگی انسانها را با نام و نشانی که دارند، به طرز عجیبی به اشتباه انداختهاند، و مرگ بر عمر شیرین او سایه افکنده است.
از جهت این رسول گفت که الفقر کنز
فقر کند نام گنج تا غلط افتند عام
هوش مصنوعی: این شاعر میگوید که فقر چیزی ارزشمند و باارزش است و ممکن است مردم آن را نادرست بفهمند و به اشتباه دربارهاش قضاوت کنند. در واقع، فقر میتواند به نوعی گنج پنهان باشد که در نگاه عمیقتر، ممکن است چیزهای ارزشمندی را به همراه داشته باشد که دیگران از آن غافلاند.
وحی در ایشان بود گنج به ویران بود
تا که زر پخته را ره نبرد هیچ خام
هوش مصنوعی: ایشان دارای الهام و دانش درونی بودند، اما این علوم و دانستهها به حالتی بیاستفاده و در ویرانی به سر میبرد. تا زمانی که هیچکس نمیتواند زر خام را به شکل پخته و باارزش تبدیل کند.
گفتم ای جان ببین زین دلم سست تنگ
گفت که زین پس ز جهل وامکش از پس لگام
هوش مصنوعی: گفتم ای جان، ببین چقدر دل من در تنگی و سستی است. او پاسخ داد که از این به بعد، از نادانی خودت دوری کن و کنترل خود را در دست بگیر.
تا که سرانجام تو گردد بر کام تو
توسن خنگ فلک باشد زیر تو رام
هوش مصنوعی: سرانجامی که مورد نظر توست، به دست خواهد آمد و در این مسیر، زندگی و سرنوشت مانند یک اسب آرام و آرامش یافته به زیر پای تو خواهد آمد.
گر تو بدانی که مرگ دارد صد باغ و برگ
هست حیات ابد جوییش از جان مدام
هوش مصنوعی: اگر بدانی که مرگ، زیبایی و شگفتیهای زیادی دارد و زندگی ابدی را باید از جان و روح خود همیشه بخواهی.
خامش کن لب ببند بیدهنی خای قند
نیست شو از خود که تا هست شوی زو تمام
هوش مصنوعی: سکوت کن و دهانت را ببند، زیرا عدم گفتن بهتر از شیرینی کلام است. از خودت فاصله بگیر تا بتوانی به کمال برسی.