غزل شمارهٔ ۱۶۹۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۶۹۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۱۶۹۰ به خوانش حسین رستگار
غزل شمارهٔ ۱۶۹۰ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
بسم الله الرحمن الرحیم
آنجایی که جناب مولوی میفرمایند آوازه جمالت از جان خود شنیدم. خیلی مطلب دقیقی است .
یعنی هرکس خودش را به طور دقیق بشناسد خدارا میشناسد. نه این که بدنش را بشناسد.بلکه روحش را باید بشناسد. حال چطور بشناسد؟
پیشنهاد میکنم کتاب کم حجم و پرارزش استاد اصغر طاهرزاده را مطالعه کنید. کتاب .ده نکته از معرفت نفس . استاد یکی از شاگردان مکتب مولوی هستند.
در اینترنت اسم کتاب را بزنید میاید.
پس از اینکه کتاب را خواندید سپس رجوع کنید به این شعر ببینید چه چیزها میفهمید از آن...
تا نخوری ندانی...
بر بنده ناگهانی کردی نثار رحمت - جز لطف بی حد تو آن را سبب ندیدم.
شاعر از لطفی سخن می گوید که گویی بی دلیل و بی حد بوده و خود شاعر نیز آن را ملتفت است، چه زیباست علم به نیکی ها و دیدن خوبی ها، شاعر می آموزد که شاکر باشیم بر همگان و بر نیکان که به ا نیکی کرده اند.
منظور حضرت مولانا امر دیگری است و حاشیه شما متاسفانه صحیح نمیباشد. خلقت موجودات که نمودی از رحمت حق میباشد و همینطور نزول رحمت خاصه و عامه الهی به طور ناگهانی است و بدون هیچ استحقاقی از طرف مخلوق بلکه ناشی از لطف بی حد حضرت حق میباشد
چقدر زیبا و عمیق است این مصرع «ای مادر و پدر تو جز تو نسب ندیدم». حضرت حق هم زاینده ماست (مادر) هم پرورش دهنده و روزی دهنده ما (پدر) است. پدر و مادر و اصل و نسب همه بازی است و پوشش و مکر الهی است برای زاد و ولد و بقای نسل بشر. پدر و مادر هم از خود او هستند و پدر و مادر واقعی حضرت حق میباشد.
روح ما مجرد است و با هیچکس رابطه ای ندارد بلکه مستقیما از حضرت حق و از روح او ایجاد شده فنفخت فیه من روحی. و به همین دلیل است که در روز حشر فرزند و والدین از هم میگریزند و هیچ رابطه ای با هم ندارند. روح انسان مجرد است و همه ما تنها هستیم و از یک منشا و اصل و نسب واقعی خود اوست
اصل همه طلب تو در (تو یا خود؟) طلب ندیدم
گروه کماکان با خوانندگی مهدی ساکی اجرای خوبی از برخی ابیات این شعردارد.
توی یوتیوپ می توان پیدا کرد. اجرایش در آتلیه کبود تبریز هم در یوتیوپ قابل ملاحظه است.
غزل سبک و کم ارزشی است که میتواند الحاقی باشد
چه چیزی در این شعر دیدی که چنین نظری دادی؟ کجای این غزل سبک و کم ارزش است؟؟؟؟
با درود
تصحیح میکنم غزل بی ارزشی نیست بلکه سخن تازه ندارد غزل های ناب هرکدام نکتهای نو در خود دارد
پولادپارههاییم آهنرباست عشقت..
مگه میشه با این کلمات زمخت، چنین شیرین سخن گفت؟ عجب عجب عجب وای