گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۸۲

من اگر پرغم اگر خندانم
عاشق دولت آن سلطانم
هوس عشق ملک تاج من است
اگرم تاج دهی نستانم
رنگ شاخ گل او برگ من است
زانک من بلبل آن بستانم
جز که بر خاک درش ننشینم
جز که در جان و دلش ننشانم
روز و شب غرقه شیر و شکرم
در گل و یاسمن و ریحانم
گر خراب است جهان گر معمور
من خراب ویم این می دانم
نظری هست ملک را بر من
گرچه با خاک زمین یک سانم
زر با خاک درآمیخته‌ام
باش در کوره روم در کانم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من اگر پرغم اگر خندانم
عاشق دولت آن سلطانم
هوش مصنوعی: من چه غمگین باشم و چه شاد، همواره عاشق و دل‌باخته‌ی نعمت‌های آن سلطان هستم.
هوس عشق ملک تاج من است
اگرم تاج دهی نستانم
هوش مصنوعی: تمایل به عشق، برای من همچون تاجی است که اگر هم آن را به من بدهی، نمی‌خواهم.
رنگ شاخ گل او برگ من است
زانک من بلبل آن بستانم
هوش مصنوعی: رنگ شاخ گل او همان رنگ و حالت من است، زیرا من بلبل آن باغ هستم.
جز که بر خاک درش ننشینم
جز که در جان و دلش ننشانم
هوش مصنوعی: فقط بر روی خاک در آنجا نمی‌نشینم، بلکه عشق و احساس خود را نیز در جان و دل او قرار می‌دهم.
روز و شب غرقه شیر و شکرم
در گل و یاسمن و ریحانم
هوش مصنوعی: در تمام شب و روز در لذت و شیرینی زندگی غوطه‌ورم و در میان گل‌ها و گیاهان خوشبو سرگردانم.
گر خراب است جهان گر معمور
من خراب ویم این می دانم
هوش مصنوعی: اگر این جهان خراب باشد یا آباد، برای من مهم نیست؛ من فقط می‌دانم که من خرابم.
نظری هست ملک را بر من
گرچه با خاک زمین یک سانم
هوش مصنوعی: اگرچه من از نظر ظاهر و وضعیت مانند خاک زمین هستم، اما اگر نگاهی به من بیندازند، شاید حقیقت دیگری در من ببینند.
زر با خاک درآمیخته‌ام
باش در کوره روم در کانم
هوش مصنوعی: من با خاک و زمین آمیخته‌ام، بیا و ببین که در کوره‌ها که من در آن‌ها زندگی می‌کنم چه چیزهایی پنهان است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۸۲ به خوانش عندلیب