گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۸۱

من از این خانه به در می نروم
من از این شهر سفر می نروم
منم و این صنم و باقی عمر
من از او جای دگر می نروم
به خدا طوطی و طوطی بچه‌ام
جز سوی تنگ شکر می نروم
یک زمانی که ز من دور شود
جز که در خون جگر می نروم
گر جهان بحر شود موج زند
من به جز سوی گهر می نروم
بلبل مستم و در باغ طرب
جز به سوی گل تر می نروم
در سرم بوی میی افتاده‌ست
تا چو می جز که به سر می نروم
این چنین باغ و چنین سرو و چمن
جای آن هست اگر می نروم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من از این خانه به در می نروم
من از این شهر سفر می نروم
هوش مصنوعی: من از این مکان خارج نمی‌شوم و از این شهر هم حرکت نمی‌کنم.
منم و این صنم و باقی عمر
من از او جای دگر می نروم
هوش مصنوعی: من تنها هستم و این محبوب من، و باقی عمرم را از او به جای دیگری نخواهم رفت.
به خدا طوطی و طوطی بچه‌ام
جز سوی تنگ شکر می نروم
هوش مصنوعی: به خدا قسم، من هیچ‌جا جز آنجا که شیرینی و لذت دارد نمی‌روم، حتی اگر مانند طوطی زندانی باشم.
یک زمانی که ز من دور شود
جز که در خون جگر می نروم
هوش مصنوعی: وقتی که کسی از من دور شود، جز این نیست که جز دردی عمیق و سوزناک در دل احساس نکنم.
گر جهان بحر شود موج زند
من به جز سوی گهر می نروم
هوش مصنوعی: اگر جهان مانند دریا شود و امواجی به وجود آورد، من فقط به سمت گوهر و ارزش‌های واقعی می‌روم و به هیچ چیز دیگر توجه نمی‌کنم.
بلبل مستم و در باغ طرب
جز به سوی گل تر می نروم
هوش مصنوعی: من مانند بلبل شوق‌زده‌ای هستم که در باغ شادی تنها به سوی گل‌های تازه می‌روم و به چیز دیگری توجه نمی‌کنم.
در سرم بوی میی افتاده‌ست
تا چو می جز که به سر می نروم
هوش مصنوعی: در ذهنم بوی شراب گشته است، تا زمانی که به مستی نرسم، هیچ چیز دیگری به سرم نمی‌زنه.
این چنین باغ و چنین سرو و چمن
جای آن هست اگر می نروم
هوش مصنوعی: این باغ با این درختان سرو و چمن زیبا، جایی است که باید باشد، اگرچه من اینجا نمی‌آیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۸۱ به خوانش عندلیب