گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۷۸

من اگر نالم اگر عذر آرم
پنبه در گوش کند دلدارم
هر جفایی که کند می رسدش
هر جفایی که کند بردارم
گر مرا او به عدم انگارد
ستمش را به کرم انگارم
داروی درد دلم درد وی است
دل به دردش ز چه رو نسپارم
عزت و حرمتم آنگه باشد
که کند عشق عزیزش خوارم
باده آنگه شود انگور تنم
که بکوبد به لگد عصارم
جان دهم زیر لگد چون انگور
تا طرب ساز شود اسرارم
گرچه انگور همه خون گرید
که از این جور و جفا بیزارم
پنبه در گوش کند کوبنده
که من از جهل نمی‌افشارم
تو گر انکار کنی معذوری
لیک من بوالحکم این کارم
چون ز سعی و قدمم سر کردی
آنگهی شکر کنی بسیارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من اگر نالم اگر عذر آرم
پنبه در گوش کند دلدارم
هوش مصنوعی: اگر من شکایت کنم یا عذرخواهی کنم، او گوشش را می‌سوزاند و به حرف‌هایم توجهی نمی‌کند.
هر جفایی که کند می رسدش
هر جفایی که کند بردارم
هوش مصنوعی: هر بدی‌ای که به من کند، بابتش جواب خواهد داد و من هم می‌توانم هر بدی‌ای که او به من کرده را جبران کنم.
گر مرا او به عدم انگارد
ستمش را به کرم انگارم
هوش مصنوعی: اگر او مرا نادیده بداند، من بی‌انصافیش را به حساب بخشش و مهربانی‌اش می‌گذارم.
داروی درد دلم درد وی است
دل به دردش ز چه رو نسپارم
هوش مصنوعی: درد دل من در واقع ناشی از دردی است که او دارد، پس چرا باید دلم را به دردی که او می‌کشد، بسپارم؟
عزت و حرمتم آنگه باشد
که کند عشق عزیزش خوارم
هوش مصنوعی: وقتی عشق او مرا ذلیل کند، آن زمان است که من عزت و احترامم را دارم.
باده آنگه شود انگور تنم
که بکوبد به لگد عصارم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نوشیدنی (باده) زمانی به خوبی و کیفیت لازم می‌رسد که انگور وجود داشته باشد و برای به دست آوردن آن، فرآیند تولیدش (عصار کردن) به خوبی انجام شود. این اشاره به تلاش و زحمت و در نهایت به نتیجه رسیدن دارد.
جان دهم زیر لگد چون انگور
تا طرب ساز شود اسرارم
هوش مصنوعی: می‌خواهم جانم را فدای محبت کنم، مانند انگور که زیر پا له می‌شود و سپس تبدیل به نوشیدنی خوشمزه‌ای می‌شود. این کار باعث می‌شود رازم به شادی و سرور تبدیل شود.
گرچه انگور همه خون گرید
که از این جور و جفا بیزارم
هوش مصنوعی: هرچند انگور به خاطر این ظلم و سختی‌ها اشک می‌ریزد، من از این نوع رفتار و بدی‌ها بیزارم.
پنبه در گوش کند کوبنده
که من از جهل نمی‌افشارم
هوش مصنوعی: کسی که به دیگری ضربه می‌زند، گوش‌هایش را با پنبه پر کرده تا صدای حقایق و واقعیت‌ها را نشنود، زیرا من از نادانی و ناآگاهی نمی‌کاهیدم.
تو گر انکار کنی معذوری
لیک من بوالحکم این کارم
هوش مصنوعی: اگر تو این موضوع را انکار کنی، معذور هستی، اما من با قطعیت این کار را انجام می‌دهم.
چون ز سعی و قدمم سر کردی
آنگهی شکر کنی بسیارم
هوش مصنوعی: وقتی که تلاش و زحمات من را نادیده گرفتی، سپس شکرگزاری و قدردانی از من را زیاد می‌کنی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۷۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/09/29 11:11
یکی (ودیگر هیچ)

خود را بی قید و شرط بدو بسپار چون کمال لطف او گرچه از دید ما بیداد است ولی در نهایت امر تمام لطف و داد است.
(ولی سپردن بدین معنی نیست که اقدامی از روی هرگونه انتفاعی انجام گیرد بلکه گاهی اقدام عکس و یا بی عملی عین ثواب است.)