غزل شمارهٔ ۱۶۶۶
گفتهای من یار دیگر می کنم
بر تو دل چون سنگ مرمر می کنم
پس تو خود این گو که از تیغ جفا
عاشقی را قصد و بیسر می کنم
گوهری را زیر مرمر می کشم
مرمری را لعل و گوهر می کنم
صد هزاران مؤمن توحید را
بسته آن زلف کافر می کنم
عاشقان را در کشاکش همچو ماه
گاه فربه گاه لاغر می کنم
کلههای عشق را از خنب جان
کیل باده همچو ساغر می کنم
باغ دل سرسبز و تر باشد ولیک
از فراقش خشک و بیبر می کنم
گلبنان را جمله گردن می زنم
قصد شاخ تازه و تر می کنم
چونک بیمن باغ حال خود بدید
جور هشتم داد و داور می کنم
از بهار وصل بر بیمار دی
مغفرت را روح پرور می کنم
بار دیگر از بر سیمین خود
دست بیسیمان پر از زر می کنم
بندگان خویش را بر هر دو کون
خسرو و خاقان و سنجر می کنم
شمس تبریزی همیگوید به روح
من ز عین روح سرور می کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتهای من یار دیگر می کنم
بر تو دل چون سنگ مرمر می کنم
هوش مصنوعی: تو گفتهای که من برای کس دیگری عشق و علاقه ورزیده و دلباخته میشوم؛ اما من مانند سنگ مرمر، سخت و غیرقابل نفوذ میشوم و از این کار چشمپوشی میکنم.
پس تو خود این گو که از تیغ جفا
عاشقی را قصد و بیسر می کنم
هوش مصنوعی: شما باید خودتان بگویید که با ظلم و ستم، عشق را هدف قرار داده و او را بیسر و بیحالات میکنید.
گوهری را زیر مرمر می کشم
مرمری را لعل و گوهر می کنم
هوش مصنوعی: من یک گوهر باارزش را زیر سنگ مرمر فشار میدهم و سنگ مرمر را به لعل و گوهر تبدیل میکنم.
صد هزاران مؤمن توحید را
بسته آن زلف کافر می کنم
هوش مصنوعی: بسیاری از مؤمنان که به یکتایی خدا ایمان دارند، تحت تأثیر زیبایی زلف کسی که کافر است، مجذوب و اسیر او میشوند.
عاشقان را در کشاکش همچو ماه
گاه فربه گاه لاغر می کنم
هوش مصنوعی: عاشقان را در حال ناپایداری مانند ماه، گاهی پرنشاط و پرچاق و گاهی بیجان و لاغر میسازم.
کلههای عشق را از خنب جان
کیل باده همچو ساغر می کنم
هوش مصنوعی: عشق را مانند ظرفی پر از شراب از جانم ریخته و نوشیده میکنم.
باغ دل سرسبز و تر باشد ولیک
از فراقش خشک و بیبر می کنم
هوش مصنوعی: دل مثل باغی است که همیشه سرسبز و شاداب به نظر میرسد، اما در غم دوری از محبوب، کمکم خشک و بیثمر میشود.
گلبنان را جمله گردن می زنم
قصد شاخ تازه و تر می کنم
هوش مصنوعی: من تمامی زیباییها و جوانیهای لبنان را در نظر میگیرم و به دنبال ایجاد شاخ و برگ جدید و تازه میباشم.
چونک بیمن باغ حال خود بدید
جور هشتم داد و داور می کنم
هوش مصنوعی: وقتی که باغ بیمن حال خوشی نداشت، به او سختگیری کردم و قضاوت خود را انجام دادم.
از بهار وصل بر بیمار دی
مغفرت را روح پرور می کنم
هوش مصنوعی: از بهار وصال، که حالتی شاداب و دلانگیز است، برای کسی که در عذاب و غم به سر میبرد، دعا و درخواست بخشش و رحمت میکنم.
بار دیگر از بر سیمین خود
دست بیسیمان پر از زر می کنم
هوش مصنوعی: دوباره از روی زیبای خود دست برمیدارم و آن را پر از طلا میکنم.
بندگان خویش را بر هر دو کون
خسرو و خاقان و سنجر می کنم
هوش مصنوعی: من بندگان خود را برتری میبخشم و به مقامهای بالایی مانند خسرو، خاقان و سنجر میرسانم.
شمس تبریزی همیگوید به روح
من ز عین روح سرور می کنم
هوش مصنوعی: شمس تبریزی میگوید که روح من از عشق و وجود سرور شاداب و پرنشاط میشود.