غزل شمارهٔ ۱۶۶۴
می شناسد پرده جان آن صنم
چون نداند پرده را صاحب حرم
چون ز پرده قصد عقل ما کند
تو فسون بر ما مخوان و برمدم
کس ندارد طاقت ما آن نفس
عاقل از ما می رمد دیوانه هم
آن چنان کردیم ما مجنون که دوش
ماه می انداخت از غیرت علم
پردههایی می نوازد پرده در
تارهایی می زند بیزیر و بم
عقل و جان آن جا کند رقص الجمل
کو بدرد پرده شادی و غم
این نفس آن پرده را از سر گرفت
ما به سر رقصان چو بر کاغذ قلم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می شناسد پرده جان آن صنم
چون نداند پرده را صاحب حرم
هوش مصنوعی: روح و جان آن معشوق همواره از پردهها و حجابها آگاه است، زیرا او صاحب دل و جان است و خوب میداند که پردهها چه معنایی دارند، در حالی که کسی که در حرم عشق قرار دارد، به این نکته توجه ندارد.
چون ز پرده قصد عقل ما کند
تو فسون بر ما مخوان و برمدم
هوش مصنوعی: زمانی که عقل ما از پرده بیرون بیاید و هدفی را جویا شود، تو نیازی نیست که با جادوگری و افسون گری ما را فریب دهی و در دل ما نفوذ کنی.
کس ندارد طاقت ما آن نفس
عاقل از ما می رمد دیوانه هم
هوش مصنوعی: هیچکس توانایی تحمل ما را ندارد؛ حتی عقل ما از دست ما میگریزد و دیوانه هم در این وضعیت قرار دارد.
آن چنان کردیم ما مجنون که دوش
ماه می انداخت از غیرت علم
هوش مصنوعی: ما آنقدر خود را دیوانه نشان دادیم که شب گذشته ماه از غیرت علمش به زمین افتاد.
پردههایی می نوازد پرده در
تارهایی می زند بیزیر و بم
هوش مصنوعی: پردهها را به زیبایی مینوازد و با تارهای ساز، نواهای بینقصی میسازد.
عقل و جان آن جا کند رقص الجمل
کو بدرد پرده شادی و غم
هوش مصنوعی: عقل و جان در آن مکان به وجد میآیند، جایی که شادی و غم در هم آمیختهاند و به نوعی به رقص شادی و ناراحتی پرداخته میشود.
این نفس آن پرده را از سر گرفت
ما به سر رقصان چو بر کاغذ قلم
هوش مصنوعی: این نفس پرده را کنار زد و ما مانند کاغذی که بر رویش قلم مینویسند، به رقص در آمدیم.