غزل شمارهٔ ۱۶۶۳
نو به نو هر روز باری می کشم
وین بلا از بهر کاری می کشم
زحمت سرما و برف ماه دی
بر امید نوبهاری می کشم
پیش آن فربه کن هر لاغری
این چنین جسم نزاری می کشم
از دو صد شهرم اگر بیرون کنند
بهر عشق شهریاری می کشم
گر دکان و خانهام ویران شود
بر وفای لاله زاری می کشم
عشق یزدان پس حصاری محکم است
رخت جان اندر حصاری می کشم
ناز هر بیگانه سنگین دلی
بهر یاری بردباری می کشم
بهر لعلش کوه و کانی می کنم
بهر آن گل بار خاری می کشم
بهر آن دو نرگس مخمور او
همچو مخموران خاری می کشم
بهر صیدی کو نمیگنجد به دام
دام و داهول شکاری می کشم
گفت ای غم تا قیامت می کشی
می کشم ای دوست آری می کشم
سینه غار و شمس تبریزی است یار
سخره بهر یار غاری می کشم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نو به نو هر روز باری می کشم
وین بلا از بهر کاری می کشم
هوش مصنوعی: هر روز با مشکلات جدیدی روبهرو میشوم و این درد و رنج را به خاطر انجام کارهایم تحمل میکنم.
زحمت سرما و برف ماه دی
بر امید نوبهاری می کشم
هوش مصنوعی: در سرمای سخت و برفهای دیماه، به انتظار روزهای بهاری و گرم چشم دوختهام.
پیش آن فربه کن هر لاغری
این چنین جسم نزاری می کشم
هوش مصنوعی: در برابر آن فرد چاق و فربه، هر کس که لاغر باشد را مانند این جسم نازک و ضعیف به زحمت میکشم.
از دو صد شهرم اگر بیرون کنند
بهر عشق شهریاری می کشم
هوش مصنوعی: اگرچه مرا از دو صد شهر طرد کنند، برای عشق و محبت، هر جا که باشم، سختی را تحمل میکنم.
گر دکان و خانهام ویران شود
بر وفای لاله زاری می کشم
هوش مصنوعی: اگر خانه و مغازهام خراب هم شود، من برای وفای یک لالهزار تلاش میکنم.
عشق یزدان پس حصاری محکم است
رخت جان اندر حصاری می کشم
هوش مصنوعی: عشق الهی برای من مانند دیواری مستحکم است و من جانم را در این دیوار محکم نگاه میدارم.
ناز هر بیگانه سنگین دلی
بهر یاری بردباری می کشم
هوش مصنوعی: برای هر نوع محبت و زیبایی از طرف یک فرد غریبه، تحمل و صبر زیادی از خود نشان میدهم.
بهر لعلش کوه و کانی می کنم
بهر آن گل بار خاری می کشم
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن زیبایی او، هر سختی و زحمتی را متحمل میشوم. حتی برای عشق به او، از مشکلات و رنجها هم نمیترسم.
بهر آن دو نرگس مخمور او
همچو مخموران خاری می کشم
هوش مصنوعی: برای چشمهای پرشور او، مانند مستها، دلی پر از درد را تحمل میکنم.
بهر صیدی کو نمیگنجد به دام
دام و داهول شکاری می کشم
هوش مصنوعی: برای شکار پرندهای که به دام نمیافتد، من دامی بزرگتر و ترفندهای بهتری میسازم.
گفت ای غم تا قیامت می کشی
می کشم ای دوست آری می کشم
هوش مصنوعی: غم میگوید که تا ابد با من خواهی بود و من نیز به دوش تو این بار را حمل میکنم، دوست عزیز، بله، من این بار را بر دوش میکشم.
سینه غار و شمس تبریزی است یار
سخره بهر یار غاری می کشم
هوش مصنوعی: سینهام مانند غاری است که شمس تبریزی در آن حضور دارد و من برای او مذکری و نالهای را به جان میآورم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۶۶۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1393/08/07 08:11
پیرایه یغمایی
داهول
داهل نیز گویند و آن شبیه به چیزیست که در تهران مترسک گویند و نشانه ایست که در نزدیکی دام نشانند برای به دام کشاندن یا رماندن شکار.
بهر صیدی کو نمیگنجد به دام
دام و داهول شکاری میکشم
1393/08/07 13:11
امین کیخا
داهول به لری یعنی آدم درشت که کتک خور باشد همون مترسک می شه .
1399/09/26 00:11
محسن
بیت یکی مانده به آخر به نظر:
گفت" این"غم تا قیامت میکشی؟
میکشم ای دوست اری میکشم
باشد.