غزل شمارهٔ ۱۶۶۰
ای گزیده یار چونت یافتم
ای دل و دلدار چونت یافتم
می گریزی هر زمان از کار ما
در میان کار چونت یافتم
چند بارم وعده کردی و نشد
ای صنم این بار چونت یافتم
زحمت اغیار آخر چند چند
هین که بیاغیار چونت یافتم
ای دریده پردههای عاشقان
پرده را بردار چونت یافتم
ای ز رویت گلستانها شرمسار
در گل و گلزار چونت یافتم
ای دل اندک نیست زخم چشم بد
پس مگو بسیار چونت یافتم
ای که در خوابت ندیده خسروان
این عجب بیدار چونت یافتم
شمس تبریزی که انوار از تو تافت
اندر آن انوار چونت یافتم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای گزیده یار چونت یافتم
ای دل و دلدار چونت یافتم
هوش مصنوعی: ای دوست، تو را که بهترین و محبوب من هستی، یافتهام. ای دل، من چنین محبوبی را پیدا کردهام.
می گریزی هر زمان از کار ما
در میان کار چونت یافتم
هوش مصنوعی: هر بار که از کار ما دور میشوی، به محض اینکه در میان کارهایت تو را مییابم.
چند بارم وعده کردی و نشد
ای صنم این بار چونت یافتم
هوش مصنوعی: چندین بار با قول و وعدهات مرا ناامید کردی، اما این بار به تو رسیدم و به آرزویم رسیدم.
زحمت اغیار آخر چند چند
هین که بیاغیار چونت یافتم
هوش مصنوعی: تکلیف خود را با دیگران مشخص کن، زیرا بدون آنها به من نزدیکتر شدهای.
ای دریده پردههای عاشقان
پرده را بردار چونت یافتم
هوش مصنوعی: ای کسی که پردههای عشق را شکافتی و رازها را آشکار کردی، پرده را کنار بزن و خودت را نشان بده، چون من تو را یافتهام.
ای ز رویت گلستانها شرمسار
در گل و گلزار چونت یافتم
هوش مصنوعی: ای تو که زیباییات باعث خجلت باغها و گلها شده است، من تو را در میان گلها و باغها یافتم.
ای دل اندک نیست زخم چشم بد
پس مگو بسیار چونت یافتم
هوش مصنوعی: ای دل، زخمهای ناشی از چشمزخم کم نیست، پس نگو که چون تو را یافتم، چیز زیادی است.
ای که در خوابت ندیده خسروان
این عجب بیدار چونت یافتم
هوش مصنوعی: ای کسی که در خواب خود هیچگاه شاهان را مشاهده نکردهای، جالب است که من تو را در حال بیداری یافتم.
شمس تبریزی که انوار از تو تافت
اندر آن انوار چونت یافتم
هوش مصنوعی: در روشنیهایی که از شمس تبریزی میتابد، من توانستم تو را پیدا کنم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۶۶۰ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1403/03/21 11:05
همایون
از غزل هایی است که میتوان گفت دردوستی در حضور شمس سروده شده باشد
شمس چهره ای آشکار نداشته و شناخت او آسان نبوده است و این کار تنها از جلالدین برمی آمده است
پیام شمس بیشتر دعوت انسان به شناخت خود و استقلال از هرنوع دنباله روی و تابعیت از هرکس دیگر است بناچار با هرکسی نمیتوانسته گفتگو کند
چون مردم به دنباله روی عادت دیرینه دارند و خود جللالدین نیز همین گونه بوده وشمس او را از زحمت دنباله روی اغیار رها میسازد