غزل شمارهٔ ۱۶۵۹
دست من گیر ای پسر خوش نیستم
ای قد تو چون شجر خوش نیستم
نی بهل دستم که رنجم از دل است
درد دل را گلشکر خوش نیستم
تا تو رفتی قوت و صبرم برفت
تا تو رفتی من دگر خوش نیستم
دستها را چون کمر کن گرد من
هین که من بیاین کمر خوش نیستم
ناتوانم رفتم از دست ای حکیم
دست بر من نه مگر خوش نیستم
ای گرفته آتشت زیر و زبر
این چنین زیر و زبر خوش نیستم
چه خبر پرسی که بیجام لبت
باخبر یا بیخبر خوش نیستم
سر همیپیچم به هر سو همچنین
چیست یعنی من ز سر خوش نیستم
چشم می بندم به هر دم تا به دیر
زانک بیتو با نظر خوش نیستم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دست من گیر ای پسر خوش نیستم
ای قد تو چون شجر خوش نیستم
هوش مصنوعی: ای پسر، دست مرا بگیر، من خوشحال نیستم. قد تو مثل درخت است، من اما خوب نیستم.
نی بهل دستم که رنجم از دل است
درد دل را گلشکر خوش نیستم
هوش مصنوعی: دستت را به سمتم دراز نکن، زیرا رنجش من از دل است و این درد را با شیرینی نمیتوان تحمل کرد.
تا تو رفتی قوت و صبرم برفت
تا تو رفتی من دگر خوش نیستم
هوش مصنوعی: زمانی که تو رفتی، من نه تنها قدرت و ظرفیت تحملم را از دست دادم، بلکه حالا دیگر خوشحال نیستم.
دستها را چون کمر کن گرد من
هین که من بیاین کمر خوش نیستم
هوش مصنوعی: دستهایت را مثل کمرت دور من بپیچ، چرا که من بدون این حمایت احساس راحتی نمیکنم.
ناتوانم رفتم از دست ای حکیم
دست بر من نه مگر خوش نیستم
هوش مصنوعی: من از شدت ناتوانی و بدحالی به سراغ تو آمدهام ای حکیم، اما اگر دست بر من بگذاری، پس شاید حال من خوب نیست.
ای گرفته آتشت زیر و زبر
این چنین زیر و زبر خوش نیستم
هوش مصنوعی: من به خاطر آتش تو که این گونه زیر و رویم کرده، احساس خوبی ندارم.
چه خبر پرسی که بیجام لبت
باخبر یا بیخبر خوش نیستم
هوش مصنوعی: تو چطور خبر میپرسی در حالی که لبان تو جامی ندارند؟ من در حالت بیخبر و بدون خوشحالی نیستم.
سر همیپیچم به هر سو همچنین
چیست یعنی من ز سر خوش نیستم
هوش مصنوعی: در هر سو میچرخم و به جستجوی چیزی هستم، اما باید بگویم که از آغاز کار، خوشحال نیستم.
چشم می بندم به هر دم تا به دیر
زانک بیتو با نظر خوش نیستم
هوش مصنوعی: هر لحظه چشمهایم را میبندم، تا بتوانم به مکانهای دور بروم، زیرا بدون تو نمیتوانم با نگاه خوشی زندگی کنم.