غزل شمارهٔ ۱۶۵۶
هم بهدرد این درد را درمان کنم
هم بهصبر این کار را آسان کنم
یا برآرم پای جان زین آب و گِل
یا دل و جان وقف دلداران کنم
داغ پروانه ستم از شمع الست
خدمت شمع همان سلطان کنم
عشق مهمان شد برِ این سوخته
یک دلی دارم پِیاش قربان کنم
نفْس اگر چون گربه گوید که میاو
گربهوارش من در این انبان کنم
از ملولی هر کی گردانَد سری
درکِشم در چرخش و گَردان کنم
آن ملولی دنبل بیعشقی است
جان او را عاشق ایشان کنم
عاشقی چهبود کمال تشنگی
پس بیان چشمهٔ حیوان کنم
من نگویم شرح او خامش کنم
آنچه اندر شرح ناید آن کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1398/07/12 10:10
ممص
من عاشق مصرع اول بیت 5 شدم!!
...میاو!!