غزل شمارهٔ ۱۶۵۴
تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
از بد و نیک جهان همچو جهان بیخبریم
نظری کرد سوی خوبی تو دیده ما
از پی روی تو تا حشر غلام نظریم
دین ما مهر تو و مذهب ما خدمت تو
تا نگویی که در این عشق تو ما مختصریم
زهر بر یاد یکی نوش تو ای آهوچشم
گر به از نوش ننوشیم پس از سگ بتریم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
از بد و نیک جهان همچو جهان بیخبریم
هوش مصنوعی: ما از زیبایی و خوبی تو آگاهیم و به همین دلیل از بدیها و خوبیهای دنیا مانند کسی هستیم که از دنیا بیخبر است.
نظری کرد سوی خوبی تو دیده ما
از پی روی تو تا حشر غلام نظریم
هوش مصنوعی: نگاه تو به زیبایی، چشمان ما را متوجه خوبیهای تو کرده است و تا روز قیامت، ما مانند غلامی به دنبال تو خواهیم بود.
دین ما مهر تو و مذهب ما خدمت تو
تا نگویی که در این عشق تو ما مختصریم
هوش مصنوعی: دین ما عشق توست و راه و رسم ما خدمت به توست، تا این را نگویی که در این محبت تنها به تو تعلق داریم.
زهر بر یاد یکی نوش تو ای آهوچشم
گر به از نوش ننوشیم پس از سگ بتریم
هوش مصنوعی: ای آهوچشم، چنانچه به یاد کسی زهر را مینوشی، بهتر است که هیچ نوشیدنی نداشته باشیم تا اینکه خود را به پستترین چیز، یعنی سگ، تنزل دهیم.