غزل شمارهٔ ۱۶۵۳
من از این خانه پرنور به در می نروم
من از این شهر مبارک به سفر می نروم
منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر
من از او گر بکشی جای دگر می نروم
گر جهان بحر شود موج زند سرتاسر
من به جز جانب آن گنج گهر می نروم
شهر ما تختگه و مجلس آن سلطان است
من ز سلطان سلاطین به حشر می نروم
شهر ما از شه ما کان عقیق و گهر است
من ز گنجینه گوهر به حجر می نروم
شهر ما از شه ما جنت و فردوس خوش است
من ز فردوس و ز جنت به سقر می نروم
شهر پر شد که فلان بن فلان می برود
شهر اراجیف چرا پر شد اگر می نروم
این خبر رفت به هر سوی و به هر گوش رسید
من از این بیخبری سوی خبر می نروم
یار ما جان و خداوند قضا و قدر است
من از این جان قدر جز به قدر می نروم
تو مسافر شدهای تا که مگر سود کنی
من از این سود حقیقت به مگر می نروم
مغز را یافتهام پوست نخواهم خایید
ایمنی یافتهام سوی خطر می نروم
تو جگرگوشه مایی برو الله معک
من چو دل یافتهام سوی جگر می نروم
تو کمربسته چو موری پی حرص روزی
من فکنده کله و سوی کمر می نروم
نشنوم پند کسی پند مده جان پدر
من پدر یافتهام سوی پدر می نروم
شمس تبریز مرا طالع زهره دادهست
تا چو زهره همه شب جز به بطر می نروم
غزل شمارهٔ ۱۶۵۲: ای دریغا که شب آمد همه از هم ببریمغزل شمارهٔ ۱۶۵۴: تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1392/11/29 19:01
عبدالرضا
عالی :) چه حال خوبی
1396/08/29 11:10
عالیه - منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر . . . من این و تو کارت عروسیم چاپ کردم :)
1399/12/20 13:02
سیامک شهبازلی تالش
من هم از این بیت خوشم اومد چند بار گوش کردم
1400/01/19 01:04
Farhadhkmf
این با نسخه استاد کدکنی بسیار متفاوت است. غزل نسخه کدکنی چندین بیت کمتر دارد که درست همان به نظر میرسد. نزول معنا و بعضن نقص وزن در ابیات مورد اشاره در نسخه گنجور مشخص است.
1401/04/16 22:07
طاهر
فوق العاده زیبا و بی نظیره