گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۴۹

وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم
جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم
خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم
تا نجوشیم از این خنب جهان برناییم
کی حریف لب آن ساغر و پیمانه شویم
سخن راست تو از مردم دیوانه شنو
تا نمیریم مپندار که مردانه شویم
در سر زلف سعادت که شکن در شکن است
واجب آید که نگونتر ز سر شانه شویم
بال و پر باز گشاییم به بستان چو درخت
گر در این راه فنا ریخته چون دانه شویم
گرچه سنگیم پی مهر تو چون موم شویم
گرچه شمعیم پی نور تو پروانه شویم
گرچه شاهیم برای تو چو رخ راست رویم
تا بر این نطع ز فرزین تو فرزانه شویم
در رخ آینه عشق ز خود دم نزنیم
محرم گنج تو گردیم چو پروانه شویم
ما چو افسانه دل بی‌سر و بی‌پایانیم
تا مقیم دل عشاق چو افسانه شویم
گر مریدی کند او ما به مرادی برسیم
ور کلیدی کند او ما همه دندانه شویم
مصطفی در دل ما گر ره و مسند نکند
شاید ار ناله کنیم استن حنانه شویم
نی خمش کن که خموشانه بباید دادن
پاسبان را چو به شب ما سوی کاشانه شویم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده که به خاطر تو دیوانه شویم و از تمام چیزهای غیروابسته رها شویم.
جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم
خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم
هوش مصنوعی: جان خود را فدای ننگ نمی‌کنیم، دیگر نمی‌خواهیم جان‌مان را برای این شرم فدای کنیم. آتش می‌زنیم به خانه‌مان و مانند شعله‌ای به سمت میخانه می‌رویم.
تا نجوشیم از این خنب جهان برناییم
کی حریف لب آن ساغر و پیمانه شویم
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیای پر از مشکلات و تنش‌ها به آرامش و خلوص نرسیم، نمی‌توانیم با کسانی که از لذت‌های دنیا و شادی‌های آن بهره‌مند هستند، هم‌پایه و همزمان شویم.
سخن راست تو از مردم دیوانه شنو
تا نمیریم مپندار که مردانه شویم
هوش مصنوعی: بهتر است به حرف‌های منطقی و خردمندانه دیگران که گاهی از سمت دیوانگان شنیده می‌شود گوش بدهیم، زیرا تا زمانی که زنده‌ایم، نمی‌توانیم خود را به‌عنوان انسان‌های واقعی و عاقل تصور کنیم.
در سر زلف سعادت که شکن در شکن است
واجب آید که نگونتر ز سر شانه شویم
هوش مصنوعی: در موهای خوشبختی که به طور زیبایی در هم پیچیده شده، لازم است که از مشکلات و سختی‌ها عبور کنیم.
بال و پر باز گشاییم به بستان چو درخت
گر در این راه فنا ریخته چون دانه شویم
هوش مصنوعی: به باغی وارد می‌شویم و مانند درختی که در حال رشد و شکوفا شدن است، بال و پر خود را باز می‌کنیم. اگر در این مسیر جان خود را فدای کنیم، مانند دانه‌ای خواهیم شد که به نوایی تازه تبدیل می‌شود.
گرچه سنگیم پی مهر تو چون موم شویم
گرچه شمعیم پی نور تو پروانه شویم
هوش مصنوعی: اگرچه ما در برابر عشق تو مانند سنگ سخت هستیم، ولی به خاطر تو نرم و انعطاف‌پذیر می‌شویم. حتی اگر مانند شمع هستیم، به خاطر نور تو مانند پروانه به دور تو خواهیم چرخید.
گرچه شاهیم برای تو چو رخ راست رویم
تا بر این نطع ز فرزین تو فرزانه شویم
هوش مصنوعی: اگرچه من در نظرت سلطانی هستم، اما با چهره‌ای راست و مستقیم به تو نگاه می‌کنم تا از این مکان پر از شکوه، به وسیله‌ی تو حکمت و دانش بیاموزم.
در رخ آینه عشق ز خود دم نزنیم
محرم گنج تو گردیم چو پروانه شویم
هوش مصنوعی: در آینه عشق، نباید از خود سخن بگوییم. ما باید مانند پروانه‌ای شویم که به سمت گنجی که در تو نهفته است، نزدیک شویم و محرم آن گنج گردیم.
ما چو افسانه دل بی‌سر و بی‌پایانیم
تا مقیم دل عشاق چو افسانه شویم
هوش مصنوعی: ما مانند داستانی بی‌سر و بی‌پایان هستیم تا در دل عاشقان مثل یک قصه زندگی کنیم.
گر مریدی کند او ما به مرادی برسیم
ور کلیدی کند او ما همه دندانه شویم
هوش مصنوعی: اگر کسی که ما به او ارادت داریم، توجهی به ما کند، ما هم به سعادت و کمال خواهیم رسید. و اگر او کلید درهایی را به ما بدهد، ما هم مثل دندانه‌های آن کلید به هم پیوند می‌خوریم و یاری‌گر هم خواهیم بود.
مصطفی در دل ما گر ره و مسند نکند
شاید ار ناله کنیم استن حنانه شویم
هوش مصنوعی: اگر مصطفی در دل‌های ما راه و جایگاهی نداشته باشد، شاید با ناله و فریاد بتوانیم حنانه شویم.
نی خمش کن که خموشانه بباید دادن
پاسبان را چو به شب ما سوی کاشانه شویم
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا باید بی‌صدا از پاسبان محافظت کنیم، زمانی که به سمت خانه‌مان در شب می‌رویم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۴۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۶۴۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۶۴۹ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1393/08/29 10:10
سعید

در بیت نهم، "محرم گنج تو گردیم،چو ویرانه شویم" درست هست...لطفا اصلاح بفرمایید..ممنون

1396/03/12 21:06
کسرا

بسیار زیباست

1398/02/01 17:05
شمس

تذکر اقای سعید درست است لطفا اصلاح بفرمایید

1398/04/23 16:06
نوید

همایون شجریان نیز در اجرایی در قونیه این شعر را خوانندگی کرده
پیوند به وبگاه بیرونی

1398/09/15 11:12
Javad

درود و وقت بخیر
در هر مبحثی انسان باید درست و منطقی صحبت کنه براهین بیاورد و آنها را بسنجد
در مورد شاعران پر آوازه ایرانی که بسیار و بسیار گفته شده چیزی که مهم است این است که تقریبا تمامی این شاعران نتوانستند چرایی این جهان را درک کنند و با الفاظ شاعرانه یک جریان فکری و اندیشه رو به نا کجا را ترسیم کردند
شاعری که میتوانیم گفت مکتب درستی را انتخاب کرد تنها خیام بود نوع فکر و اندیشه ایشان بسیار نزدیک به ایده آلیسم هست

1399/12/02 15:03
جانان

beautifuuuuuuuuuuul

1400/05/09 17:08
غبار ره

محرم گنج تو گردیم چو ویرانه شویم

1403/07/26 14:09
پیروز افشارنیا

محرم گنج توگردیم چو ویرانه شویم درسته نه پروانه