غزل شمارهٔ ۱۶۴۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۶۴۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
ساقیا زین همه بگذر بده آن جام شراب
همه را جمله یکی کن که در این افرادیم..
سلام و عرض ادب حضور گنجور محترم و اهل دل و تک تک بینندگان صاحبدل صفحات وزین و پر معنای گنجور نازنین
جسارتا در کتابی بنام « کتاب سرنوشت » نوشته ی مرحوم مردم شناس گواتمالایی و عضو ارشد پیشین انجمن ریش سفیدان مایا ، کارلوس باریوس ترجمه ی مهرداد وثوقی و نشر گل آذین تهران ، در مورد خاستگاه انسان نوشته شده بود که خاستگاه انسان از سیاره ای در اطراف ستاره ی مایا در خوشه ی ثریا ( پروین ) یا هفت خواهران در صورت فلکی گاو میباشد .
این غزل بسیار زیبای مولانا هم با افتادن انسان از ثریا شروع میشود و در ادامه بر نادرست بودن اعداد و جدایی آنها و درست بون افراد و یکی بودن انسانها اشاره میکند ، برایم این تقارن مطلب خیلی جالب هست و خواستم شما را در این شادی سهیم بدانم .
خدا نگهدارتان
درود فراوان
در مورد خوانش سرکارخانم عندلیب در مصرع دوم رَسته درست و نه رُسته
از برون خَسته و از درون رُسته
گویا جان ما این توانایی شگرف را دارد که در برابر کدورتهایی که از بیرون میرسد صفای خود را حفظ کند. گویا جان ما از این توانایی حیرتانگیز برخوردار است که فارغ از طعم و بوی جهان بیرون، هر روز پاکتر و خوشبویتر شود. گویا ما این توانایی را داریم که گر چه بیرونمان زخمی حوادث است(خستهٔ یار) اما درونمان در کار رُستن بماند(رُستهٔ یار).
البته که جان ما از حوادث بیرون اثر میپذیرد، اما خوش به حال جانهایی که به توانایی حیرتانگیز خود واقفاند و در اثر عشق به خداوند و اعتماد به او، هر روز خوشبوتر و صافیتر میشوند:
از برون خستهٔ یاریم و درون رُستهٔ یار
لاجرم مست و طربناک و قویبنیادیم
(کلیات شمس، غزل ۱۴۸۲)
و گفت: «چون سِرّ من به وفا و به عهد ایستاده باشد، هیچ باک ندارم از حوادث که در روزگار پدید آید.»
▪️(ابوبکر واسطی: تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۸۰۶)
درود البته استاد شهبازی رَسته ی یار خواندند
..و یار می تواند از درون ما را آزاد و رها کند و خلاصی بخشد