غزل شمارهٔ ۱۶۳۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
دزدی و قمار بازی در کیش جلال دین از پیش نیازهای سفر عارفانه است
شب روی و گوهر شناسی و رمز صندوقها را پیدا کردن و زیبایی شناسی و چابکی و تردستی
از هستی دزدیدن بر خلاف دزدی از دیگران بسیار پسندیده است چون هستی گوهرهای ویژه را به کسی نمیبخشد
آنچه هستی میبخشد بسیار معمولی و ارزان قیمت است تا گرسنه نمانی و بتوانی برای زنده ماندن مبارزه کنی
این غزل گزارش دزدیهای جلال دین است که پی برده است که چه گوهرهایی در هستی نهان است و عظیمترین آنها یوسفی است
که با دیدن آن انسان دست خود را میبرد و اینبار سر خود را به بریدن میدهد زیرا دیگر نیازی به آن ندارد چون جان اخوان صفا
را که یافتی دیگر چه میماند که با سر یا همان عقل بخوهی بیآبی
اخوان صفا افراد ایرانی از خود گذشته یی بودند که بدنبال علم و آگاهی بودند و کار عرفان را گروهی پیش میبردند
و افراد را مرحله به مرحله در این راه با هم برادر وار پیش میبردند مانند یاران غار در آیین مهر که دور از خلق گرد هم میآمدند و گفتنیها را میگفتند و پوشیدنیها را مخفی نگاه میداشتند
وقتی چیزی را یافتی که به قیمت سر دادن میارزد یعنی دیگر با سر کار نمیکنی بلکه سر دیگری پیدا میشود
که بجای تو میاندیشد و بتو میگوید چه بگو و چه نگو چه بکن و چه نکن
چون ماه در دل تو میچرخد و روشنایی درون به تو میبخشد
این نتیجه عشق و دوستی عارفانه میان انسان هاست که با رازورزی و برخورداری از موهبت پیر و یار جانی به آن دست مییابند
وجود پیر و عارف کامل موهبتی عظیم است
این باور از زمانهای بسیار دیرین در میان ایرانیان در کار بوده است
و اینسان زندگی را با شکوه و روان خود را آرام و شاد و خود را پهلوان و شاه مینموده اند
و در میان خود یکی را شاه شاهان و پهلوان پهلوانان و پیر خرابات میشناختند
به این دلیل است که فرهنگ ایران فرهنگ قلهها و چکاد هاست و ٔبرترینها را با خود همراه میکند
با پیدا شدن یک بزرگ همه به بزرگی میرسند و همه در این پیدا شدن نقش دارند و در آن سهیم اند
اینگونه انسان به یکی تبدیل میشود و از فردیت دور میگردد این تفاوت فرهنگ شرقی است با غرب
آن کس که در مغرب بود یابد خورش از آندلس
وان کس که در مشرق بود او نعمت هرمز خورد
همایون
بنهان از همه خلقان چه خوش آیین باغی ست ...
در ادب کهن و سبک خراسانی گاهی به جای پنهان بنهان می آوردند و البته ب را به نهان افزوده و کسره را تلفظ می کنند .