گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۳۲

هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم
جهت توشه ره ذکر وصالت بردیم
تا که ما را و تو را تذکره‌ای باشد یاد
دل خسته به تو دادیم و خیالت بردیم
آن خیال رخ خوبت که قمر بنده اوست
وان خم ابروی مانند هلالت بردیم
وان شکرخنده خوبت که شکر تشنه اوست
ز شکرخانه مجموع خصالت بردیم
چون کبوتر چو بپریم به تو بازآییم
زانک ما این پر و بال از پر و بالت بردیم
هر کجا پرد فرعی به سوی اصل آید
هر چه داریم همه از عز و جلالت بردیم
شمس تبریز شنو خدمت ما را ز صبا
گر شمال است و صبا هم ز شمالت بردیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم
جهت توشه ره ذکر وصالت بردیم
هوش مصنوعی: بیایید به سفر برویم و زیبایی‌های تو را با خود برداریم، در این سفر یاد و ذکر وصالت را به عنوان توشه خود به همراه خواهیم داشت.
تا که ما را و تو را تذکره‌ای باشد یاد
دل خسته به تو دادیم و خیالت بردیم
هوش مصنوعی: ما برای یادآوری دل شکسته‌مان، به تو یادگاری دادیم و افکار تو را در ذهن خود جای دادیم.
آن خیال رخ خوبت که قمر بنده اوست
وان خم ابروی مانند هلالت بردیم
هوش مصنوعی: تصور زیبایی تو که ماه نیز به او وابسته است و آن قوس ابروی تو که مانند هلال می‌باشد، در خاطر ما جا دارد.
وان شکرخنده خوبت که شکر تشنه اوست
ز شکرخانه مجموع خصالت بردیم
هوش مصنوعی: خنده‌ی شیرین و دلنشین تو، که همچون شکر است و شیرینی زیادی دارد، ما را از مجموعه‌ی صفات خوبت بهره‌مند کرده است.
چون کبوتر چو بپریم به تو بازآییم
زانک ما این پر و بال از پر و بالت بردیم
هوش مصنوعی: زمانی که همچون کبوتران با شتاب و شوری به سوی تو پرواز کنیم، به سوی تو بازخواهیم گشت؛ زیرا ما این پر و بال را از وجود تو گرفته‌ایم.
هر کجا پرد فرعی به سوی اصل آید
هر چه داریم همه از عز و جلالت بردیم
هوش مصنوعی: هر کجا که گره‌های فرعی به حقیقت و اصل نزدیک شوند، تمام داشته‌های ما به خاطر بزرگی و عزت توست.
شمس تبریز شنو خدمت ما را ز صبا
گر شمال است و صبا هم ز شمالت بردیم
هوش مصنوعی: از شمس تبریز خواسته‌ایم خدمت ما را به باد صبا برساند، حال اگر این باد از سمت شمال بیاید، ما نیز آن را از شمال خود به دور فرستاده‌ایم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۳۲ به خوانش عندلیب